تابستان؛ فرصتی برای مهارت‌اندوزی دانش‌آموزان

غنی‌سازی‌ اوقات فراغت در تعطیلات تابستانی و پربار نمودن این ساعت‌ها و روزها، دغدغه‌ای همیشگی برای والدین و مسئولان بوده است. در این میان انتخاب برخی از دانش‌آموزان، به‌جای فراغت و استراحت مطلق، کارکردن و کسب تجربه‌ برای حضور جدی در جامعه‌ای بزرگ‌تر و متنوع‌تر از مدرسه است. 
بسیاری از کارشناسان نظام آموزشی نیز بر این مهم صحه می‌گذارند که تابستان فرصت بسیار خوبی برای یادگیری مهارت‌های شغلی است. در روزهای حضور در مدرسه تکلیف و وظیفه نوجوانان روشن است و مشغولیتی جز تحصیل و آماده شدن برای کنکور و تحصیلات دانشگاهی ندارند، اما سه ماه تابستان که دوران فراغت از تحصیل است، نوجوانان فرصت و وقت آزاد بیشتری دارند که باید از آن نهایت استفاده را ببرند، اما سؤال اساسی این است که آیا کار کردن نوجوان در تابستان صحیح است یا خیر و چه ملاحظاتی دارد؟ 
پاسخ احمد دُری، پژوهشگر مسائل نوجوانان به این پرسش «بله» است. او به ما می‌گوید: «مهم‌ترین ملاحظاتی که باید رعایت کرد، این است که نوجوان باید در شغل‌های مناسب برای افراد زیر ١٨ سال فعالیت کند. این مشاغل نباید بر جسم و روان او آثار و پیامد‌های منفی به‌جا بگذارد و می‌بایست شرایط رشد و پیشرفت را برای او مهیا کند. بچه‌ها معمولا دوست دارند کار کنند، اما برخی خانواده‌ها نگاهشان به این موضوع منفی است. نگاه جامعه نیز به کار نوجوان، نگاه کودک کار است؛ کسی که فقیر است و به دلیل نیاز مالی سرکار می‌رود. درصورتی‌که کار برای نوجوان در یک محیط امن، همان‌قدر اهمیت دارد که بازی کردن در دوره کودکی.»
 کار کردن در تعطیلات تابستانی، کلاس درس برای نوجوانان است
دُری عنوان می‌کند: «طبیعتا اشتغال نوجوان به‌صورت اجباری و تنها باهدف رفع نیاز مادی خانواده، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به همراه دارد و قابل‌قبول نیست. کودکان کار احساس امنیتی که به‌طور طبیعی در نهاد خانواده و دوستان به‌دست می‌آید را دریافت نمی‌کنند، درنتیجه اصول اخلاقی حاکم بر جامعه را مردود دانسته و اغلب تمایل به رفتار‌های مجرمانه و خود تخریب گرانه دارند. اما کار کردن غیراجباری نوجوانان در ایام تابستان و فراغت، می‌تواند بر شخصیت و آینده شغلی و اجتماعی آن‌ها تأثیرات مطلوبی داشته باشد. حتی معتقدم ایجاد مشاغل مناسب برای افراد در سنین پایین از بروز بسیاری از آسیب‌ها پیشگیری می‌کند و می‌توان آن را به‌مثابه یک اقدام عملی جهت کاهش پدیده کودک کار خیابانی دانست. البته این مشاغل می‌بایست پاره‌وقت و مطابق با قانون کار باشد و به کسب آموزش‌های مهارتی منجر شود.»
این پژوهشگر بیان می‌کند: «کار کردن در تعطیلات تابستانی، همچون کلاس درس برای نوجوانان است و آن‌ها می‌آموزند به زندگی از دریچه‌ای کاملا متفاوت نگاه کنند. از سوی دیگر معمولا مشاغل تابستانی ارزش پول، پس‌انداز و نحوه بودجه‌بندی را به نوجوانان آموزش می‌دهد. علاوه بر خوشحالی از دریافت دستمزد، اشتغال برای سلامت روان و ثبات آن‌ها در آینده مفید است. همچنین به آن‌ها کمک می‌کند تا از پوسته‌ای که ممکن است والدین، آن‌ها را در آن گرفتار کنند، بیرون بیایند، کارها را به‌تنهایی انجام دهند و مهم‌تر از همه یاد بگیرند که چگونه مشکلات خود را حل کنند.»
 آموزش مهارت به دانش‌آموزان، یک انتخاب نیست؛ یک تکلیف است
بهروز صدری نژاد، مدیر یکی از مدارس تهران نیز باکار کردن نوجوانان در تعطیلات تابستان موافق است و در این زمینه به «ما» می‌گوید: «والدین باید فرزند دانش‌آموز خود را به‌عنوان کارآموز به فضا‌های شغلی مطمئنی وارد کنند، ممکن است در نگاه اول این‌طور به نظر برسد که تابستان ایامی برای استراحت و آرامش نوجوانان پس از فراغت از مدرسه است اما جست‌وجوی یک کار تابستانی و اشتغال در آن می‌‌تواند فواید زیادی داشته باشد. یک نوجوان به‌طورمعمول غیر از محیط خانه و خانواده و محیط مدرسه فضای اجتماعی دیگری را تجربه نکرده و انتخاب شغلی مانند فروشندگی یا کار‌های خدماتی فرصتی را فراهم می‌کند تا با انواع روابط اجتماعی و معاشرت با افراد دیگر آشنا شود. از طرفی نوجوان باکار کردن، لذت به‌دست آوردن و مستقل‌شدن را حس می‌کند و احساس استقلال مالی خواهد داشت، حتی اگر میزان درآمد کمی داشته باشد اما چون خودش برای آن تلاش کرده، لذت‌بخش است و اعتماد‌به‌نفس و خودباوری را در او تقویت می‌کند. فرصت کار کردن در مشاغلی که مربوط به رشته تحصیلی و علایق نوجوان باشد، می‌تواند آینده را برای او روشن و به وی در انتخاب مسیر شغلی آینده کمک کند. همچنین پذیرش وظیفه در محیط جدی اجتماعی و الزام به انجام مسئولیت از جانب کارفرما، احساس مسئولیت‌پذیری را در نوجوان تقویت می‌کند.» 
این مدیر مدرسه در ادامه بر آموزش‌های مهارتی و تربیت نیروی کار ماهر تأکید کرده و عنوان می‌کند: «چنین آموزش‌هایی برای جامعه ما مثل اکسیژن ضروری است. یکی از مسائل اصلی کشور ما این است که فارغ التحصیلان کارآمد نیستند و اگر روی کار نوجوان تأکید داریم به خاطر همان مهارت‌های پایه‌ای است که در محیط واقعی امکان آموزش دارد، نه در کلاس درس.ضمن این‌که ما تا دلتان بخواهد سند و برنامه داریم که بر لزوم گسترش آموزش‌های مهارتی در کشور تأکید دارد. شاید لازم باشد سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش را همه‌مان یک‌بار بخوانیم. در بخشی از این سند می‌خوانیم هدف سیستم آموزشی کشور باید تربیت دانش‌آموزانی باشد که حداقل یک مهارت مفید دارند، به‌گونه‌ای که در صورت جدایی از نظام تعلیم و تربیت رسمی در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشد. مسلما این هدف محقق نمی‌شود، مگر با آموختن یک مهارت.»
صدری نژاد البته تأکید می‌کند که به‌جز سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، سیاست‌های کلی اشتغال و نقشه جامع علمی کشور بر موضوع مهارت‌آموزی تأکید دارند و مطابق این اسناد و سیاست‌ها سهم آموزش‌های مهارتی در نظام آموزشی کشورباید افزایش یابد. بنابراین آموزش حداقل یک مهارت کاربردی به دانش‌آموزان یک انتخاب نیست؛ بلکه یک تکلیف و یک نیاز است.
  ماهرها بیکار نمی‌مانند
این موضوع اما تاکنون در نظام آموزشی ما مورد غفلت واقع شده. این درحالی است که صدری نژاد، می‌گوید دانش‌آموختگان رشته‌های مهارتی موردنیاز جامعه شانس اشتغال بالای 90 درصد دارند.
به گفته او، برخی رشته‌های مهارتی شاید به‌طور مستقیم منجر به شغل نشوند، اما آن‌ها هم این حسن را دارند که مبنای هدایت شغلی می‌شوند و آن‌وقت دانش‌آموز پس از خروج از سیستم آموزشی، سردرگم نمی‌شود. نیروی انسانی ماهر، نیاز امروز جامعه ماست. حتی نقش نیروی انسانی کار بلد در تولید ناخالص داخلی و ملی نیز تأیید شده و از طرفی به اثبات رسیده که آسیب‌های اجتماعی، ناهنجاری‌ها و حتی مهاجرت در میان کسانی که مهارتی دارند کمتر است. پس تعلل در این زمینه جایز نیست. 
این مدیر مدرسه تصریح می‌کند: «مشاهدات ما می‌گوید که نظام آموزشی ما به‌اندازه کافی مهارت نمی‌آموزد. نه‌فقط مهارت شغلی بلکه مهارت‌های زندگی هم آموزش نمی‌دهد. به این دلیل که ما متوجه نبوده‌ایم که باید تغییراتی در نظام آموزشی رخ دهد و این به‌موازات تغییرات جهانی است. هنوز انتظارات ما از آموزش شبیه به دوران صنعتی شدن است و فکر می‌کنیم مدارس باید نیروهای باسواد تحویل جامعه دهند. اما به‌هرحال اکنون انتظارات از مدرسه بیشتر شده و البته فضاهای جدیدی هم ایجاد شده است که به این‌ها پاسخ دهد. اگر متوجه این تغییرات باشیم بر این مبنا می‌توان انعطاف بیشتری در نظام آموزشی ایجاد و دستورالعمل‌های جدیدی تعریف کرد. به نظر می‌رسد که اکنون ذهنیت سیاست‌گذاران فعلی آموزشی از مأموریت مدرسه متفاوت است و به همین دلیل معتقدم که والدین باید خودشان دست‌به‌کار شده و در تعطیلات تابستانی فرزند را راهی بازار کار کنند. بااین‌حال بسیاری از والدین هنوز بر این باورند که تعطیلات تابستانی فرزندانشان به معنای لذت بردن از سرگرمی بیشتر است و آنان را به فعالیت‌های سنتی مانند مسافرت، بازی، ورزش و تماشای کارتون مشغول می‌کنند، اگرچه انجام چنین فعالیت‌هایی لازم است اما یک شغل تابستانی درهای غیرقابل‌تصوری را می‌گشاید و به نوجوانان در آینده شغلی کمک کرده و حتی آن‌ها را برای موفقیت مادام‌العمر آماده می‌کند.»
صدری نژاد خاطرنشان می‌کند: «در دنیا  بنابراین است که روندی طی شود تا به‌موجب آن دانش‌آموزان از 15‌سالگی و حتی پیش‌تر وارد پروسه‌ای شوند که بتوانند تا 30سالگی صاحب مهارتی شده و به‌واسطه آن درآمد کسب کنند و به اقتصاد کشور هم کمک کنند. بااین‌حال در کشور ما تا‌کنون برای چنین وضعیتی تدابیر عملی اندیشیده نشده است. زمانی در ایران نظام فنی‌حرفه‌ای تشکیل شده ولی از آن‌ به‌درستی  حمایت نشده است. اگر بخواهیم بیشتر تمرکز خود را بر دوره دبیرستان قرار دهیم متوجه می‌شویم هر محتوایی که در مدرسه به‌عنوان مهارت‌ها یا دانش به دانش‌آموزان ارائه می‌شود ارزش چندانی برای آن‌ها ندارد و دانش‌آموزان بر این باورند که می‌توانند بهتر ازآنچه ارائه می‌شود را در جای دیگری پیدا کنند. به همین دلیل هم از مدرسه ناامید شده و اتفاقا بسیاری از دانش‌آموزان تمایل دارند نه فقط در تابستان که در مابقی ایام سال هم در محیط کار حضور داشته باشند، چراکه نظام پیوند‌دهنده‌ آموزش و شغل دچار مشکلاتی  جدی است و باعث می‌شود که بی‌انگیزگی در افراد تشدید شود. از سوی دیگر در گذشته خانواده‌ها کار برای نوجوانان را در تابستان و ایام فراغت امری مهم می‌دانستند و معمولا از این سنین فرزندانشان را به یادگیری یک حرفه خاص تشویق می‌کردند. در سال‌های اخیر، این رویه در خانواده‌ها تا حد زیادی به دست فراموشی سپرده شده و در برخی موارد دیده می‌شود که فرزندان تا سال‌های جوانی همچنان وابسته به خانواده‌ها هستند و با استدلال‌هایی از این قبیل که وقت بچه باید صرف آموزش‌های کلاسیک و کلاس‌های تابستانی بشود. می‌گویند در سه ماه تابستان، حرفه خاصی را نمی‌شود یاد گرفت. برخی هم دستمزد پایین را دون شأن نوجوانشان می‌دانند و می‌گویند خودمان بیشتر از این مبلغ را می‌توانیم به‌عنوان پول توی جیبی به او بدهیم اما باید برای والدین توضیح داد که هدف، یادگرفتن مهارت‌ است و نگاه صرفا اقتصادی به کار نوجوان غلط است. ضمن آنکه کارشناسان، از حضور نوجوان در محیط واقعی کار با قید انتخاب محیط مناسب و رصد شرایط از سوی خانواده صحبت می‌کنند.» 
صدری نژاد در خاتمه با اشاره به اینکه نباید به مقوله آموزش به‌عنوان قبله آمال ‌نگریست و خوشبختانه امروز این ذهنیت رخت بر‌بسته است، می‌گوید: «اکنون به‌خاطر گسترش آی‌تی و استفاده از اینترنت و تکنولوژی‌های مبتنی بر هوش مصنوعی، زیست‌بوم جدید اقتصادی شکل گرفته که دارد دنیا را متحول می‌کند و عدم تطبیق نظام آموزشی با این تحولات موجب شده تا نگاه‌ها به سمت کسب این مهارت‌ها از سوی نوجوانان و ورود زودهنگام آنان به بازار کار باشد، براین اساس معتقدم که باید به کار تابستانی بها داد و دانش آموزان را به این سمت‌وسو هدایت کرد و این مقوله با کار کودک متفاوت است. منظور از کار کودک این است که دانش‌آموز ترک تحصیل کند. این خیلی تفاوت دارد با موضوعی که ما مدنظر داریم.»