مطالعه الگوی برخی از کشورها در مقابله با اعتیاد می تواند برای کشور ما اثربخش باشد؛
ضرورت تشدید مبارزه با اعتیاد

اعتیاد به مواد مخدر، در بسیاری از جوامع به کلاف پیچیده‌ای بدل شده و هر تلاشی برای مهار آن به در بسته می‌خورد. ازجمله در آمریکا که رکورد بیشترین تلاش برای ریشه‌کنی اعتیاد را به خود اختصاص داده؛ اما تاکنون تغییر مثبتی در این مسیر مشاهده نشده است. اما برخی کشورها توانسته‌اند طی برنامه‌ای طولانی‌مدت به شکلی اعجاب‌آور مصرف مواد مخدر را میان جوانان کاهش داده و استعمال دخانیات را به کمترین حد ممکن برسانند. کلید این موفقیت تغییر نگرش‌ها و مواجهۀ رو در رو با مسئله بوده است. کشورهای موفق سعی کرده‌اند با وضع قوانین و تغییر رویکردها در قبال مواد مخدر، تا حدودی این مشکل را به کنترل خود درآورند. در این مسیر برخی کشورها راهکارهایی سخت‌گیرانه اتخاذ کرده و بعضی دیگر نیز با قوانین به مراتب بازتر با این مسئله مواجه شده‌اند. در ایران هم نرخ شیوع و افزایش تمایل به مصرف مواد بسیار بالاتر از نرخ رشد جمعیت است و آمار معتادان به مصرف مواد مخدر هر سال بیشتر می‌شود. اکثر شیوه‌های مورد استفاده‌ دولت‌ها و حتی نهادهای مدنی نیز موفقیت پایدار یا حتی کوتاه‌مدتی نداشته‌‌اند. به‌رغم همه‌ی این ناامیدی‌ها، تجربه‌ی کشورهایی که توانسته‌اند سوءمصرف مواد مخدر را کاهش دهند، نور امیدی است در انتهای تونل تاریکی که بی‌پایان به نظر می‌رسد. 
پرتغال و ایسلند، دو نمونه‌‌ای هستند که به‌رغم وضعیت بحرانی سوءمصرف مواد مخدر، توانستند با استفاده از راهکارهایی متفاوت شرایط اجتماعی خود را تا حد زیادی بهبود دهند.
پرتغال در دهه‌های گذشته در کنترل مصرف مواد مخدر چنان موفق عمل کرده که در میان دیگر کشورها به نوعی الگو تبدیل شده و «مدل پرتغالی» بر سرِ زبان‌ها افتاده است. بحران مواد مخدر در پرتغال، در دهه‌ هشتاد میلادی یک‌باره گسترش یافت. از هر 10 پرتغالی یک‌نفر در اثر اعتیاد به هروئین جان می‌باخت و خانواده‌ای نبود که با این معضل دست به گریبان نباشد. بیرون آمدن از چنین شرایطی غیرممکن، یا دست‌کم بعید، به نظر می‌رسید. 
مجله «اعتیاد» پیشتر در مطلبی به همین موضوع پرداخته و با نگاهی کوتاه، موفقیت‌های درمان اعتیاد در کشور پرتغال را بررسی کرده است.
به نوشته این مجله، هر کشوری در جهان راه‌های متفاوتی مانند برنامه بازپروری، اختلال در تولید مواد مخدر یا حمایت از اقشار آسیب‌پذیر را در برابر این معضل به بوته آزمایش گذاشته اما در این راستا کشور پرتغال از سال ٢٠٠١ برنامه دستگیری و زندانی کردن افراد معتاد یا مرتبط با مواد مخدر را با برنامه‌های داوطلبانه و محترمانه‌ای برای شهروندان جایگزین کرد که می‌تواند برای هر کشور دیگری الگو باشد. این برنامه که حالا بیش از دو دهه از عمرش می‌گذرد، یکی از اولویت‌های اصلی برنامه‌های بهداشت عمومی و پیشگیری از جرم و جنایت در این کشور است.
برنامه کشور پرتغال پاسخی درخور به مشکل دشوار مواد مخدر در اواخر قرن بیستم بود. لیسبون، به عنوان پایتخت این کشور، در اصل یک مرکز کانونی برای قاچاق مواد مخدر و «مرکز اپیدمی ویرانگر هروئین» بود. در نتیجه، استفاده از سرنگ های مشترک ایدز و هپاتیت با سرعتی باورنکردنی در حال گسترش بود و اکثر 29.10 میلیون نفر از جمعیت پرتغال، یا خود معتاد بودند یا یک خویشاوند معتاد به هروئین داشتند. به تعبیر یکی از معماران سیاست نوین مواد مخدر در پرتغال، «زمانی به خودمان آمدیم که دیدیم آدم‌های زیادی در این کشور وابسته به هرویین هستند.»
به روایت مجله اعتیاد، در سال‌های ١٩٩٠ دو درصد از کل جمعیت پرتغال معتاد به هرویین بودند. این اپیدمی در آن سال‌ها به نخستین مسئله و اولویت سلامت عمومی جامعه و دولت تبدیل شد. در مقابل، دولت با تشکیل کارگروهی اضطراری، متشکل از پزشکان، قضات، کارمندان، مددکاران امور اجتماعی و روان‌شناسان به‌دنبال یافتن راه‌حلی برای این موضوع بود.
اعتیاد یک مسئله پزشکی است، نه یک معضل برای سیستم قضایی و قانون
برانکو گولائو، از معماران سیاست نوین مواد مخدر در پرتغال یکی از افرادی بود که ماموریت داشت کشورش را نجات دهد. در سال ١٩٩٨ او و تیمش برنامه جسورانه‌ای را طراحی کردند که تا آن زمان نظیرش جای دیگری اجرایی نشده بود. براساس این برنامه، مصرف تمامی مخدرها قانونی و برنامه‌های بازپروری به‌صورت داوطلبانه برنامه‌ریزی شد تا از طریق آن بتوان افراد معتاد را بار دیگر به چرخه افراد مفید جامعه بازگرداند. 
به عقیده دکتر گولائو، اگر معتاد یک بیمار است، پس چرا باید به زندان برود؟ برنامه دکتر گولائو اساس را بر این گذاشته بود که اعتیاد در طبیعت خود یک مسئله پزشکی است، نه یک معضل برای سیستم قضایی و قانون. طبق همین باور، شهروندان معتاد به جای زندان با پیشنهاد پذیرش دوره‌های بازپروری مواجه می‌شدند. ترس از زندان و مجازات به خودی خود اعتیاد و مصرف مواد را به پدیده‌ای زیرزمینی تبدیل می‌کند و هزینه‌ای که مالیات دهندگان باید برای به زندان رفتن معتادان پرداخت کنند، به مراتب بیشتر از هزینه درمان بود.
دکتر گولائو و تیمش استدلال کردند با قانونی کردن مواد مخدر، دیگر دولت چیزی برای از‌دست‌دادن نخواهد داشت و در مقابل می‌تواند با ارائه سرویس‌های صحیح به این تقاضا، روند مشکلات را به مسیر‌های قابل حل راهنمایی کند. دولت عاقبت با این طرح موافقت کرد. تحت قوانین سال ٢٠٠١، زندانی‌هایی که برای حمل مقادیر کمی از مواد در زندان بودند، پس از گذراندن دوران کمی از مجازات (عموما
 ١٠ روز) آزاد می‌شدند؛ اما این آزادی مشروط به گذراندن دوره‌هایی تحت نظر روان‌شناس، مددکار اجتماعی و یک مشاور حقوقی بود. در این برنامه، شهروندان می‌توانستند دوره درمان برنامه‌های این پنل را بگذرانند بدون آنکه تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند. نکته این بود که در این برنامه، زندان محلی از اعراب نداشت. این برنامه در ابتدا در جهان بازخورد‌های مثبت چندانی نداشت.
تاثیرات برنامه‌های بازپروری پرتغال، بیش‌از‌حد انتظار بوده است
به نوشته مجله اعتیاد، پرتغال کشور فقیر، محافظه‌کار و با اکثریت جمعیت کاتولیکی بود که خیابان‌هایش در تسلط قاچاقچیان مواد مخدر بود که آزادسازی مصرف مواد، آن را رسما به قطب مصرف‌کنندگان مواد در اروپا تبدیل می‌کرد؛ اما در سال ٢٠١١ موسسه تحقیقاتی گائو، مستقر در واشنگتن، پژوهشی را منتشر کرد که نشان می‌داد تاثیرات برنامه‌های بازپروری پرتغال، بیش‌از‌حد انتظار بوده است. برهمین اساس، مصرف مخدر‌های غیرقانونی از سوی نوجوانان بسیار کاهش یافت و نرخ شیوع هپاتیت و ایدز، بر اثر استفاده نکردن از سرنگ‌های مشترک به مقادیر ناچیزی سقوط و تعداد افرادی که دنبال درمانی برای اعتیاد بودند، دو برابر شد. 
اما پس از انتشار نتایج موفقیت پرتغال، انگلیس نیز در دیگر نقطه اروپا سیاست‌های مبارزه با مواد مخدر را مجددا فعال کرد. براساس برنامه‌های جدید که از سال ٢٠١٠ کلید خورد، معتادان به هرویین می‌توانستند با مراجعه به کلینیک‌ها، تزریق روزانه هرویین را انجام دهند. هدف از این تزریق‌های قانونی، درمان تدریجی معتادانی بود که نسبت به مواد مخدر دچار اعتیاد مزمن شده بودند. نتایج اولیه بلافاصله اثرات خودش را نشان داد. این برنامه علاوه بر تاثیر در کاهش استفاده از مواد مخدر، در کاهش جرائم مرتبط با آن نیز در میان مصرف‌کنندگان موثر بوده است. حالا انگلیس عضوی از باشگاه کشور‌هایی با کلینیک‌های مصرف هروئین همچون سوئیس، هلند، دانمارک و آلمان بود. این امکانات دائمی که دولت موظف به تهیه آن در تمامی شرایط بود، تنها راه نجات معتادان از چنگال اعتیاد بود. این برنامه تا مدت‌ها موضوع بحث‌های جنجالی در رسانه‌های انگلیس بود. 
نحوه مواجهه کشورهای آسیایی با مصرف‌کنندگان مواد مخدر
آنطور که در مجله اعتیاد مطرح‌شده، کشور‌های آسیایی به طور خاص در این زمینه بدترین کشور‌ها برای درمان یا مقابله با اعتیاد و مواد مخدر هستند. به‌عنوان مثال، در مالزی، حمل مقدار کوچکی از هروئین یا ماری جوانا مجازات مرگ را در پی دارد. از سوی دیگر، داشتن مقادیر مشخصی از مواد (مثل ٢ گرم هروئین، ١۵ گرم گل)، به طور خودکار شخص را وارد پروسه رسیدگی به جرائم مربوط به قاچاق که مجازات‌های سنگینی دارد، می‌کند. افرادی هم که با مقادیر بیشتری از مواد (مثل ١۵ گرم یا بیشتر هروئین، ۵٠٠ گرم یا بیشتر گل) دستگیر شوند، گرفتار  اعدام‌های غیرقابل عفو خواهند شد. در ویتنام، مصرف کنندگان مواد مورد لطف «اداره پیشگیری و مبارزه با آلودگی‌های اجتماعی» قرار می‌گیرند. این اداره تحت نظارت وزارت کار، امور معلولان و فعالیت‌های اجتماعی است. یک شخص معتاد می‌تواند از برنامه‌های توان‌بخشی این اداره که بیشتر شبیه زندگی در اردوگاه های کار اجباری و گرسنگی کشیدن تا سرحد مرگ است، استفاده کند.
برخلاف مالزی و سنگاپور، ویتنام شرایط متفاوتی دارد و معتادان می‌توانند امیدوار باشند که در جریان دستگیری، کشته نشوند؛ اما نظم شدید و بیمارگونه مراکز بازپروری که برای مصرف کننده‌ها اعمال می‌شود، بسیاری از آنها را به فکر خودکشی می‌اندازد. در صورتی هم که فرد با مقادیری از مواد دستگیر شود، باید منتظر مجازات مرگ به روش‌های مختلف باشد.
عربستان سعودی نیز مجازات‌های مرگ‌باری را برای قاچاق هر نوع مواد (اعم از مواد مخدر یا مسکن‌های دارویی) در نظر گرفته است. در‌صورتی‌که جرم مصرف‌کنندگان یا قاچاقچیان از سوی پلیس این کشور تایید شود، فرد دستگیر شده حداکثر و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، تنها ٧٢ ساعت اجازه زندگی دارد و پس‌از‌آن، طناب‌دار در انتظارش خواهد بود. راهکارهایی که از نظر معماران سیاست نوین مواد مخدر در پرتغال مردود است. 
ایسلندی‌ها به جای درمان بر پیشگیری متمرکز شدند 
اما نه فقط کشور پرتغال که در ایسلند هم نگرانی‌ها از مصرف مواد مخدر منجر به یافتن راه‌هایی برای پیشگیری از گرایش به مصرف مواد شد. در واقع، ایسلندی‌ها به جای درمان بر پیشگیری متمرکز شدند.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در سال‌های پایانی دهه‌ی 1990، جوانان ایسلندی در مصرف مواد مخدر و الکل و سیگار، از تمام کشورهای اروپایی پیشی گرفته بودند. این موضوع توجه مسئولان را جلب کرد و به دنبال راهی برای رفع معضلات ناشی از مصرف مواد مخدر و الکل برآمدند. درمان‌گران ایسلندی گفتند وقتی افراد به هروئین معتاد می‌شوند، چرا به ورزش و هنر معتاد نشوند؟ این جمله سرآغاز تحولی بنیادین در ایسلند شد. تا جایی که بعد از گذشت چند سال ایسلند در قعر جدول مصرف مواد مخدر و الکل در اروپا قرار گرفت، تغییر و تحولی که به نظر بسیاری از کشورها عجیب بود.
طبق آمار رسمی ایسلند، تعداد جوانان ۱۵ و ۱۶ ساله‌ای که در بازه‌ای یک ماهه حداقل یک بار مست کرده‌اند، از ۴۲ درصد در سال ۱۹۹۸ به پنج درصد در سال ۲۰۱۶ رسیده است. مصرف حداقل یک بار ماری‌جوانا، از ۱۷ درصد به ۷ درصد رسیده و کسانی که هر روز سیگار می‌کشند، با ۲۰ درصد کاهش از ۲۳ درصد به سه درصد رسیده‌اند.
آنچه در کشور ایسلند اجرا شد، پشتوانه‌ مطالعات میدانی جدی و چند ساله داشت. در سال 1991، هاروی میلکمن، روان‌شناس آمریکایی، را به ایسلند دعوت کردند تا کار با نوجوانان ایسلندی را براساس تجربیات و یافته‌های خود در آمریکا آغاز کند. او به این نتیجه رسیده بود که گروهی از کودکان به دنبال یک لحظه‌ اوج هیجان هستند که به شکل‌های مختلف به آن دست می‌یابند. گاهی با دزدی و شرارت و گاهی با مصرف مواد محرک. به نظر او می‌توان یک جنبش اجتماعی با محور نشئه‌کننده‌های طبیعی راه انداخت تا افراد نشئگی را بدون آسیب‌ها و اثرات مخرب آن تجربه کنند. آدم‌ها ممکن است به چیزهای مختلفی مانند غذا، پول یا هر چیز دیگری اعتیاد پیدا کنند. میلکمن ایده‌ «اعتیاد رفتاری» را مطرح کرد و در ایسلند با همکاری گودبرگ یانسون، که در آن زمان دانشجوی روان‌شناسی بود، کار خود را به عنوان مشاور اولین مرکز اقامتی درمان اعتیاد نوجوانان، در شهر تیندر آغاز کرد. روند پروژه کم‌کم از تمرکز بر درمان به تلاش برای پیشگیری تغییر کرد.
در سال ۱۹۹۲ همه‌ دانش‌آموزان ایسلندی  ۱۴ تا ۱۶ ساله به پرسش‌نامه‌ای پاسخ دادند که درباره‌ی تجربه‌هایی از قبیل سیگار کشیدن، مصرف ماری‌جوانا و همچنین تفریحات‌ و روابط آنها با پدر و مادرشان سؤالاتی را مطرح می‌کرد. این پیمایش در سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷ نیز تکرار شد.
یافته‌ها نگران‌کننده بود و نشان می‌داد که بسیاری از نوجوانان ایسلندی تجربه‌ مکرر مستی و مصرف مواد مخدر دارند. بررسی‌ها حاکی از آن بود که چند عامل در دوری کودکان و نوجوانان از سیگار و الکل و مواد مخدر نقش مهمی دارند: شرکت در برنامه‌های گروهی به‌ویژه ورزش، وقت‌گذرانی با پدر و مادر، احساس مراقبت و توجه در مدرسه، و بیرون نرفتن از خانه در آخر شب.
میلکمن و همکارانش به این نتیجه رسیده بودند که رویکرد آموزشی و هشدار دادن در مورد تأثیرات مخرب مصرف مخدر و نوشیدن الکل کارساز نیست و تأثیری بر نوجوانان ندارد. بنابراین، آنها شیوه‌ متفاوتی را دنبال کردند. مطالعات و تحقیقات و بررسی داده‌های پیمایش و استفاده از تجربه‌ مشاورانی نظیر میلکمن به ارائه‌ طرحی ملی به نام «جوانان در ایسلند» انجامید.
طرح ملی «جوانان در ایسلند» تلفیقی از عوامل تشویقی و ممنوعیت‌ها بود. ممنوعیت‌ها مواردی مثل فروش دخانیات به افراد زیر ۱۸ سال،
 فروش الکل به افراد زیر ۲۰ سال، تبلیغ دخانیات و الکل یا بیرون رفتن نوجوانان ۱۳ تا ۱۶ ساله بعد از ساعت ۱۰ شب در زمستان و بعد از ساعت  ۱۲ شب در تابستان را دربرمی‌گرفت. تقویت تعامل والدین با مدرسه و تعهداتی که پدر و مادرها برای حفاظت از فرزندان‌شان به مسئولان مدرسه دادند، نقش مهمی در پیشبرد کار داشت. این توافق‌نامه‌ها بسته به سن و شرایط کودکان و نیازهایشان متفاوت بود. برای مثال، پدر و مادرها متعهد شدند که مانع از حضور کودکان در مهمانی‌هایی شوند که نظارتی بر آنها نیست. تغییر الگوی وقت‌گذرانی والدین و فرزندان هم به پدر و مادرها یادآوری می‌کرد که تعداد روزها و ساعت‌هایی که با فرزندان‌شان می‌گذرانند بسیار مهم است و نباید تنها به ساعت‌های معدود اما باکیفیت اکتفا کرد.
اما کل ماجرای «جوانان در ایسلند» به این محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها خلاصه نمی‌شود. بخش مهم و اثرگذار این پروژه فراهم کردن شرایط تفریحی برای کودکان و نوجوانان بود تا هر خانواده‌ای با هر توان مالی‌ای بتواند در طول هفته به دفعات از امکانات ورزشی و هنری و سرگرمی استفاده کند. بودجه‌ دولت برای برنامه‌های گروهی مانند ورزش و موسیقی و کارهایی از این دست افزایش یافت. به خانواده‌های تنگدست کمک‌هزینه‌ای برای تفریح فرزندان‌شان داده شد. در بعضی شهرهای پرجمعیت کارت تفریح برای دانش‌آموزان صادر شد تا بتوانند مبلغ مشخصی را صرف ورزش و کارهای تفریحی کنند.
اطمینان از حمایت پدر و مادر و وجود شرایطی که در آن کودکان زندگیِ مفرحی را تجربه کنند، زندگی سالمی برای آنها ایجاد می‌کند و در زندگی سالم، گرایش به مصرف مواد مخدر کمتر است.
دیگر نکته‌ مهم عبارت بود از اجرای این طرح به صورت بلندمدت. دانش‌آموزان پیوسته زیر نظر بودند و هر سال به پرسش‌نامه‌ مشابهی پاسخ می‌دادند. نتیجه‌ این تلاش‌ها آن‌قدر امیدوارکننده بود که جای هیچ تردیدی در موفقیت آن باقی نگذاشت.
پاسخ‌های دانش‌آموزان نشان می‌داد که مواردی مثل شرکت در بازی‌های گروهی یا وقت‌گذرانی با والدین در بازه‌ زمانیِ ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ تقریباً دو برابر شده و به همین اندازه هم میزان گرایش نوجوانان به مصرف الکل یا ماری‌جوانا کاهش یافته است.
طرح «جوانان در ایسلند» از مرزهای این کشور فراتر رفت و در سال ۲۰۱۶ طرح بزرگ‌تر «جوانان در اروپا» شکل گرفت. در این طرح، به جای دولت، شهرداری‌ها مشارکت کرده‌اند. روش کار یکی است: گروه ایسلندی با مسئولان محلی صحبت می‌کنند و پرسش‌نامه‌ای تدوین می‌شود که ترکیبی است از پرسش‌های مورد استفاده در مدل ایسلند، و سؤالاتی که بر اساس نیازهای محلی تدوین شده‌اند. تجزیه و تحلیل و مقایسه‌ پاسخ‌ها همچنان بر عهده‌ گروه ایسلندی است.
موفقیت ایسلند به حدی بود که برخی کشورهای دیگر نیز از نتایج این طرح استقبال کردند و با اجرای بخشی از برنامه‌های طرح «جوانان در ایسلند» توانستند تا حدی مصرف مواد مخدر و الکل را کاهش دهند. با این حال در بعضی از کشورها، شرایط فرهنگی یا ایدئولوژی حاکم از مواجهه‌ی صادقانه با مشکلات جلوگیری می‌کند. برای مثال، هرچند پاسخ‌های دانش‌آموزان در برخی کشورها نشان می‌دهد که میزان مصرف الکل بین نوجوانان بالاست اما این واقعیت پذیرفتنی نبوده و همین مسئله سبب شده است که این طرح ادامه پیدا نکند.
تا کنون هیچ کشوری به اندازه‌ ایسلند در زمینه‌ی کاهش مصرف مواد مخدر موفق نبوده است. مجریان ایسلندی دلیل اصلی موفقیت این طرح را تلفیق عوامل تشویقی و بازدارنده می‌دانند. آنها معتقدند که الگوی ایسلندی در فرهنگ‌های بسیار متفاوت نیز می‌تواند تأثیرگذار باشد.
پذیرش، نخسین گام تغییر فرد معتاد
بدون تردید انکار سوءمصرف مواد و برخورد‌های خشن با این موارد، نه‌تنها راه‌حل نیست؛ بلکه می‌تواند آن را برای پیدا کردن راه‌حلی مناسب، کاملا خارج از دسترس کند. تاکنون هیچ نشانه‌ای وجود نداشته که ثابت کند مجازات‌های سنگین برای مصرف و قاچاق مواد مخدر، از گسترش آن جلوگیری کرده است؛ بلکه کاملا بالعکس، هر‌قدر حلقه قانونی برای این فعالیت‌ها تنگ‌تر شود، ابتکار‌ها و نوآوری‌های بیشتری سر بر می‌آورد که جبران خسارت‌هایش ممکن است سال‌ها زمان ببرد.
نگاه به تجربه موفق دیگر کشورها، نشان می‌دهد تقاضا زمین حاصلخیز رشد اعتیاد و مصرف است. شاید در حال حاضر تنها راه حل موثر، پذیرش مصرف مواد و پیدا کردن راهی برای قانونی کردن میزان تقاضاست. در صورتی که بازار تقاضا افول کند یا کنترل شود، می‌توان به تغییر مسیر اعتیاد در روندی که بتوان آن را کاهش داد، امیدوار بود؛ اما در صورت نفی و سرکوب، نمی‌توان امید چندانی به تغییر در این روند داشت و این چرخه باطل می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد.