چه عواملی تعاونیهای محلی را به بازیگران اقتصادی تبدیل میکند؟
تقویت اشتغال با مشارکت مردمی
گروه اقتصادی
در جهان امروز، توسعه اقتصادی دیگر تنها متکی به سرمایهگذاریهای کلان و حضور شرکتهای بزرگ نیست، بلکه روندهای نوین اقتصادی بر نقشآفرینی مردم، بهرهگیری از ظرفیتهای بومی و گسترش مشارکت اجتماعی تأکید دارد. در این چارچوب، تعاونیهای محلی بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای توسعه مردمی، به صحنه بازگشتهاند و بار دیگر مورد توجه متخصصان عرصه تولید و اقتصاددانان قرار گرفتهاند؛ بهویژه در مناطقی که بهدلیل فقدان زیرساخت یا جذابیت پایین برای سرمایهگذاران بزرگ، نیاز به الگوهای بومیسازیشده توسعه بیش از پیش احساس میشود. جمهوری اسلامی ایران با تنوع اقلیمی، فرهنگی و اقتصادی در سراسر کشور، ظرفیتهای کمنظیری در مناطق مختلف دارد که متأسفانه بخشی از آنها بهدلیل کمبرخورداری، مغفول ماندهاند. با این حال، در دل همین مناطق، گنجینهای از توانمندیها، منابع انسانی مستعد و فرصتهای بالقوه نهفته است که اگر بهدرستی شناسایی و هدایت شوند، میتوانند به موتور محرکه توسعه محلی و منطقهای تبدیل گردند. در این میان، تعاونیهای محلی، بهعنوان ساختارهایی برخاسته از دل جامعه، ابزارهایی کارآمد برای بالفعلسازی این ظرفیتها هستند. آنها با اتکا به خرد جمعی، سرمایههای کوچک مردم قادرند پروژههای اقتصادی را بدون نیاز به سرمایهگذاریهای عظیم پیش ببرند و همزمان اشتغالزایی، عدالت اقتصادی و تابآوری جوامع محلی را تقویت کنند. امروزه در بسیاری از نقاط جهان، تعاونیها توانستهاند با تکیه بر مدلهای بومی، حلقه اتصال مردم و بازار باشند و با تولید، بستهبندی، بازاریابی و چهبسا صادرات محصولات محلی، سهم مهمی در رشد اقتصادی ایفا کنند. این الگو بهویژه برای مناطقی که کمتر مورد توجه سرمایهگذاریهای صنعتی قرار دارند، بسیار الهامبخش است. در چنین شرایطی، تمرکز بر توسعه تعاونیها در مناطق کمبرخوردار، نه تنها یک ضرورت اقتصادی بلکه رویکردی هوشمندانه برای تحقق اهداف توسعه پایدار، ارتقای کیفیت زندگی مردم و تقویت بنیانهای اقتصادی است.
نقش تعاونیهای محلی در رشد پایدار اقتصاد بومی
تعاونیهای محلی یکی از مؤثرترین ابزارهای توسعه درونزا در مناطق روستایی و کمبرخوردار به شمار میروند. این ساختارهای اقتصادی اجتماعی با تکیه بر مشارکت مردمی، سرمایه خرد و مشارکت عمومی، قادرند فرآیند رشد اقتصادی را نهتنها تسریع کنند، بلکه آن را به شکلی پایدار، عادلانه و بومیشده پیش ببرند. به بیان دیگر تعاونیها میتوانند در فرآیند تولید، فرآوری، توزیع و فروش محصولات محلی نقش ایفا کنند. مادامی که زنجیره ارزش در همان منطقه حفظ شود، سود حاصل از تولید به جای خروج از منطقه نیز در همانجا توزیع میشود. این روند باعث افزایش درآمد خانوارها، ایجاد اشتغال و در نهایت رشد اقتصاد محلی میگردد. در بسیاری از موارد، مردم مناطق کمبرخوردار به صورت انفرادی امکان دسترسی به منابع مالی، تسهیلات بانکی یا حمایتهای دولتی را ندارند اما وقتی در قالب یک تعاونی سامان مییابند، قدرت چانهزنی و دسترسی آنها افزایش مییابد. دولتها نیز راحتتر میتوانند از طریق این نهادهای محلی، سیاستهای توسعهای خود را عملیاتی کنند. از طرفی دیگر تعاونیها به طورمعمول بر پایه توانمندیهای خاص هر منطقه شکل میگیرند؛ چه در بخش کشاورزی، چه صنایع دستی یا خدمات محلی. همین امر سبب میشود تا فرهنگ کار، مهارتهای سنتی و مزیتهای نسبی هر منطقه حفظ و به نسل بعدی منتقل شود. رشد اقتصادی ناشی از این فرآیند، نهتنها پایدار است بلکه با هویت فرهنگی و محیطی منطقه نیز همراستا خواهد بود. در شرایط چالشها مانند خشکسالی و رکود اقتصادی نیز تعاونیها با ایجاد پشتوانه اجتماعی و اقتصادی برای اعضای خود، قدرت تابآوری جامعه را افزایش میدهند. این گروهها با سازوکارهای جمعی، میتوانند ریسکها را بهتر مدیریت کنند و از سرمایه انسانی و مادی خود محافظت نمایند. گفتنی است که یکی از ارزشمندترین دستاوردهای تعاونیها، توانمندسازی اعضا از طریق آموزش، تجربه مشارکت اقتصادی و تصمیمگیری جمعی است. این فرآیند باعث میشود افراد نهتنها در معیشت بلکه در مدیریت توسعه منطقه خود نقشآفرینی کنند. به طورکل می توان گفت که رشد پایدار اقتصاد بومی، بدون مشارکت مردم و استفاده بهینه از ظرفیتهای محلی امکانپذیر نیست. تعاونیهای محلی بهعنوان پل ارتباطی میان سرمایه اجتماعی، اقتصاد مردمی و سیاستهای توسعهای میتوانند موتور محرک توسعه در مناطق محروم باشند. با حمایت هدفمند، آموزش مستمر و اتصال این تعاونیها به بازارهای گستردهتر، میتوان الگویی موفق از توسعه پایدار مبتنی بر منابع داخلی و مشارکت اجتماعی را در سراسر کشور نهادینه کرد.
تعاونیها؛ زمینهساز توسعه عادلانه و مشارکت مردمی
یکی از مهمترین ویژگیهای تعاونیها، مردمی بودن آنهاست. این ساختار اقتصادی برخاسته از جامعه و نیازهای واقعی آن است و با بهرهگیری از سرمایههای خرد و اراده جمعی، توان حل مسائل اقتصادی را از درون تقویت میکند. در مناطقی که به دلایل مختلف، بخش خصوصی حضور پررنگی ندارد یا سرمایهگذاران کمتر رغبت به فعالیت دارند، تعاونیها میتوانند خلأ موجود را پر کرده و بهتدریج زمینه جذب سرمایههای بزرگتر را فراهم کنند. این نهادها درواقع میتوانند سکوی پرتابی برای ارتقای زنجیره ارزش و جذب بازیگران اقتصادی دیگر نیز باشند.
نقش دولت در توانمندسازی تعاونیها
دولت با فراهمسازی زیرساختهای قانونی، تسهیلات مالی، مشاوره تخصصی و ایجاد بسترهای بازاریابی داخلی و خارجی، نقش کلیدی در توسعه تعاونیها ایفا میکند. همچنین، حمایت هدفمند از تعاونیهای محلی میتواند موجب پویایی مناطق کمتر توسعهیافته و تبدیل آنها به قطبهای اقتصادی محلی شود. نهادهای حمایتی، بانکها و وزارتخانههای مرتبط نیز میتوانند با ارائه مشوقها، معافیتها و برنامههای آموزشی و مدیریتی، مسیر پایداری و بهرهوری این مجموعهها را هموارتر کند. گفتنی است که در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و کرمان، تعاونیهایی با تمرکز بر ظرفیتهای بومی نظیر فرشبافی، پرورش دام سبک، تولید محصولات ارگانیک، بستهبندی زعفران، و گردشگری روستایی، موفق به ایجاد اشتغال برای جوانان و زنان منطقه شدهاند. این تعاونیها علاوه بر ایجاد ارزش اقتصادی، باعث بازگشت امید به مناطق کمتر برخوردار شدهاند. با توجه به اهداف کلان توسعهای اقتصاد و تأکید بر کاهش نابرابریهای اقتصادی، تعاونیها میتوانند بهعنوان یکی از ستونهای اصلی توسعه پایدار مطرح باشند. این نهادها ضمن تقویت حس تعلق، به اقتصاد مردمی معنا میبخشند و میتوانند با هدایت و حمایت هدفمند، به موتور محرکه تحول اقتصادی در مناطق کمبرخوردار تبدیل شوند.
سخن پایانی
با مرور نقش و عملکرد تعاونیهای محلی در مناطق کمبرخوردار، بهوضوح میتوان دریافت که این نهادهای اجتماعی اقتصادی میتوانند مکملی مؤثر برای سیاستهای کلان اقتصادی کشور و جایگزینی کارآمد در مناطقی باشند که سرمایهگذاری خصوصی یا دولتی با محدودیتهایی روبه روست. تعاونیها، برخاسته از اعتماد، مشارکت مردمی و سرمایههای کوچک اما جمعی هستند و به همین دلیل میتوانند در دل خود تابآوری اقتصادی، عدالت توزیعی و توسعه پایدار را پرورش دهند. تقویت تعاونیها در این مناطق، تنها به معنای حمایت از یک نهاد اقتصادی نیست، بلکه حرکتی در مسیر تقویت روحیه کار جمعی، اعتماد اجتماعی، خوداتکایی و بهکارگیری توانمندیهای بومی برای رسیدن به توسعهای درونزا است. از طرف دیگر، این ظرفیت میتواند راهی برای اتصال تولید محلی به بازارهای منطقهای و چهبسا جهانی باشد بهویژه اگر زیرساختهایی همچون آموزش، دسترسی به فناوری، بازارسازی و حمایت مالی نیز بهموازات آن فراهم گردد. در مسیر تحقق شعارهای توسعهای، بهویژه در چشمانداز تحقق عدالت اقتصادی، نقش تعاونیها نه بهعنوان راهحل جایگزین، بلکه بهعنوان بازوی مکمل سیاستهای اقتصادی قابلتوجه است. از آنجایی که بسیاری از مزیتهای اقتصادی کشور در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته نهفته است، بهرهگیری از مدلهای تعاونیمحور میتواند بستری برای بهرهبرداری از این ظرفیتها، افزایش اشتغال، کاهش مهاجرت و ایجاد چرخههای باثبات درآمدی باشد. در نهایت، تقویت تعاونیهای محلی راهی کمهزینه اما پربازده برای رسیدن به تابآوری اقتصادی، توزیع عادلانه منابع و رشد متوازن منطقهای است. بنابراین اگر دولت، نهادهای حمایتی و مردم با همافزایی و همفکری به این مسیر وارد شوند، بیتردید میتوان از تعاونیها بهعنوان یکی از ستونهای اصلی توسعه پایدار در مناطق کمبرخوردار یاد کرد.