مرز مخدوش جنگ و صلح در ناتو

حنیف غفاری
معادلاتی که حول محور جنگ اوکراین شکل‌گرفته لحظه‌به‌لحظه پیچیده‌تر می‌شود. این پیچیدگی معلول اصرار ناتو بر گسترش منظومه امنیتی خود در محیط پیرامونی روسیه است. به عبارتی بهتر، اعضای پیمان آتلانتیک شمالی درصدد محصور کردن پیمان آتش‌بس میان «مسکو»و"کی یف"هستند بدون آنکه تضمینی عینی در خصوص جلوگیری از مداخله‌گرایی‌های آتی در محیط پیرامونی روسیه ارائه نمایند. در مقابل، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه اصرار دارد که "عدم گسترش ناتو به شرق" و"ارائه تضمین‌های پایدار در خصوص حفظ ساختار کنونی ناتو بدون گسترش آن"یکی از پیش‌شرط‌های اصلی هرگونه پیمان آتش‌بسی میان کاخ کرملین و ناتو باشد. 
منابع روسی می‌گویند اگر پوتین نتواند به توافق صلح طبق شرایط خود برسد، تلاش خواهد کرد از طریق پیروزی‌های نظامی این پیام را به اوکراینی‌ها و اروپایی‌ها منتقل کند که صلح در آینده به‌مراتب دردناک‌تر خواهد بود.به عبارت بهتر، پوتین از تسلط میدانی خود بر منطقه دونباس به‌مثابه اهرم فشاری بر ناتو در خصوص عقب‌نشینی از "استراتژی محاصره راهبردی روسیه" استفاده می‌کند. رسانه‌ها و سیاستمداران اروپایی و حتی برخی رسانه‌های آمریکایی پوتین را بابت طرح این مطالبه متهم به زیاده‌خواهی می‌کنند اما مسکو معتقد است هر توافق صلحی باید به «علل ریشه‌ای» جنگ بپردازد؛ عبارتی که اشاره به گسترش ناتو و حمایت غرب از اوکراین دارد. محاصره راهبردی روسیه سال‌هاست تبدیل به یک هدف و حتی استراتژی در ناتو شده و همین مسئله روس‌ها را آزار می‌دهد. 
صورت‌بندی مطالبه راهبردی مهم روس‌ها چندان پیچیده نیست:قاعدتا نمی‌توان با یک«بحران زیربنایی» با «راهکارهای روبنایی»برخورد کرد. به‌عنوان‌مثال نمی‌توان نبردی که اکنون تبدیل به مناقشه راهبردی «ناتو-روسیه»شده را محدود به پیمان آتش‌بس میان«روسیه-اوکراین»نمود. اگر ناتو در خلق و استمرار مناقشه کنونی کمترین دخالتی نداشت، اکنون می‌توانست در کسوت یک طلبکار یا حتی بازیگر میانجی وارد معادله آتش‌بس میان کی یف و مسکو شود اما بر همگان مسجل است که اوکراین نقش  مهره نیابتی ناتو و زمین بازی آتلانتیکی‌ها را در مواجهه سه‌ساله اخیر با روس‌ها را ایفا نموده و همین مسئله، صحنه را به ضرر 31 عضو پیمان ناتو مبهم جلوه می‌دهد.
معادله آتش‌بس در جنگ اوکراین را می‌توان منظومه‌ای چندوجهی نامید که ناتو یکی از وجوه آن است. غرب در چنین شرایطی تلاش می‌کند این منظومه چندوجهی را تبدیل به یک پاره‌خط نماید: پاره‌خطی که در یک‌سوی آن مسکو و در سوی دیگر آن کی یف قرار دارند! آنچه در این خصوص سانسور می‌شود،عاملیت ناتو در این مناقشه است. بهتر است آتلانتیکی‌ها مسئولیت منازعه‌ای که خود در پدید آمدن آن نقش مستقیم داشته‌اند را هر چه سریع‌تر پذیرفته و منطق راهبردی مسکو  در خصوص "تضمین عدم‌مداخله گرای در محیط پیرامونی روسیه"را بپذیرند. قطعا با گذشت زمان،هزینه‌های پذیرش این مطالبه راهبردی به‌صورت تصاعدی ( علیه ناتو) افزایش خواهد یافت.