پرده برداری از جنگ فرامتنی دشمنان ایران
رژیم اشغالگر قدس پس ازارتکاب جنایات اخیر خود در تقابل با کشورمان در وضعیت پیچیده و دشواری به سر می برد. با این حال این مسئله نباید منجر به تمرکززدایی از نقش خاص ایالات متحده آمریکا در
شکل گیری این معادله وقیحانه شود. حتی تا قبل از وقوع جنگ اخیر( که با چراغ سبز آمریکا صورت گرفته)
اصرار غیرقانونی آمریکا مبنی بر انکار حقوق حقه هسته ای جمهوری اسلامی ایران و عدول آشکار ترامپ و ویتکاف از پیش شرط های ابتدایی و حداقلی مذاکرات منجر به ایجاد گره هایی کور در استمرار این روند شد.بنابراین واشنگتن هم اصلی ترین مسبب شکست مذاکرات و هم اصلی ترین حامی رژیم اشغالگر قدس در جنگ اخیر محسوب می شود. حدود سه روز قبل از آغاز حملات ناجوانمردانه رژیم اشغالگر صهیونیستی ، پایگاه آکسیوس به نقل از منابع آگاه گزارش داد که ترامپ روز دوشنبه ۹ ژوئن با مقامات ارشد سیاست خارجی دولت خود در اقامتگاه «کمپ دیوید» دیدار و ساعتها درباره راهبرد ایالات متحده در قبال بحران هستهای ایران و جنگ غزه گفت وگو کرده است. بر اساس ادعای اکسیوس، این جلسه در حالی برگزار شد که ترامپ در مسیر حصول توافق فوری هسته ای با تهران به بن بست رسیده بود!. به گفته مقامات آمریکایی، دیدارهای «کمپ دیوید» شامل چندین جلسه سیاستگذاری بوده است.
فارغ از جوانب خبری و اعلامی این گزارش، تکرار چندین باره نام "کمپ دیوید"در آن و بزرگنمایی این نام در تیترها و گزارش های هدفمند تهیه شده از سوی مقامات آمریکایی جای بسی تامل دارد. زمانی که این موضوع را در کنار استفاده از نام "اسلو"به عنوان مکان پیشنهادی دور ششم مذاکرات ( که البته در نهایت برگزار نشد ) قرار دهیم،کاملا متوجه سناریوی فرامتنی آمریکا بر اساس الگوواره های شناخته شده و متعارف در عرصه جنگ شناختی خواهیم شد. به عبارت بهتر،پمپاژ دو نام "کمپ دیوید "و"اسلو" که هر یک به ترتیب یادآور پیمان ننگین کمپ دیوید و پیمان اسلو در قرن بیستم ( در قبال مسئله فلسطین ) هستند تصادفی و بدون محاسبات قبلی صورت نگرفته است!
ترامپ به دنبال نمادسازی در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران ،مذاکرات هسته ای و مذاکرات جنگ غزه است،به گونه ای که از اسامی و عناوینی به قول خود نوستالوژیک برای طرفداران سلطه موهوم واشنگتن بر معادلات بین المللی استفاده کند. این بازی خاص آمریکا باید به صورتی جدی مورد درک و تحلیل قرار گیرد.با این حال پاسخ قدرتمندانه جمهوری اسلامی ایران به اقدامات تجاوزکارانه رژیم منحوس صهیونیستی منجر به انهدام نقشه و منظومه راهبردی -تاکتیکی ترامپ و همراهانش در تقابل با کشورمان شده است. در همان زمان برگزاری مذاکرات نیز دستکاری ابعاد فرامتنی مذاکرات هسته ای و مذاکرات جنگ غزه ،یکی از اصلی ترین ماموریت های وزارت امور خارجه آمریکا ( خصوصا بخش دیپلماسی عمومی این وزارتخانه ) محسوب
می شد.در کنار مواجهه قدرتمندانه و تمام عیار با دشمن صهیونیستی و آمریکا در صحنه نبرد ،خنثی سازی جنگ روانی و عملیات شناختی آنها مقوله ایست که باید مورد توجه و مواجهه جدی قرار گیرد. این مسئله ،رصدی هوشمندانه،واکنش و حتی کنشگری خاصی را می طلبد .
محصول این رصد و اقدام باید خنثی سازی ومهار بازی فرامتنی واشنگتن و تل آویو می باشد.
شکل گیری این معادله وقیحانه شود. حتی تا قبل از وقوع جنگ اخیر( که با چراغ سبز آمریکا صورت گرفته)
اصرار غیرقانونی آمریکا مبنی بر انکار حقوق حقه هسته ای جمهوری اسلامی ایران و عدول آشکار ترامپ و ویتکاف از پیش شرط های ابتدایی و حداقلی مذاکرات منجر به ایجاد گره هایی کور در استمرار این روند شد.بنابراین واشنگتن هم اصلی ترین مسبب شکست مذاکرات و هم اصلی ترین حامی رژیم اشغالگر قدس در جنگ اخیر محسوب می شود. حدود سه روز قبل از آغاز حملات ناجوانمردانه رژیم اشغالگر صهیونیستی ، پایگاه آکسیوس به نقل از منابع آگاه گزارش داد که ترامپ روز دوشنبه ۹ ژوئن با مقامات ارشد سیاست خارجی دولت خود در اقامتگاه «کمپ دیوید» دیدار و ساعتها درباره راهبرد ایالات متحده در قبال بحران هستهای ایران و جنگ غزه گفت وگو کرده است. بر اساس ادعای اکسیوس، این جلسه در حالی برگزار شد که ترامپ در مسیر حصول توافق فوری هسته ای با تهران به بن بست رسیده بود!. به گفته مقامات آمریکایی، دیدارهای «کمپ دیوید» شامل چندین جلسه سیاستگذاری بوده است.
فارغ از جوانب خبری و اعلامی این گزارش، تکرار چندین باره نام "کمپ دیوید"در آن و بزرگنمایی این نام در تیترها و گزارش های هدفمند تهیه شده از سوی مقامات آمریکایی جای بسی تامل دارد. زمانی که این موضوع را در کنار استفاده از نام "اسلو"به عنوان مکان پیشنهادی دور ششم مذاکرات ( که البته در نهایت برگزار نشد ) قرار دهیم،کاملا متوجه سناریوی فرامتنی آمریکا بر اساس الگوواره های شناخته شده و متعارف در عرصه جنگ شناختی خواهیم شد. به عبارت بهتر،پمپاژ دو نام "کمپ دیوید "و"اسلو" که هر یک به ترتیب یادآور پیمان ننگین کمپ دیوید و پیمان اسلو در قرن بیستم ( در قبال مسئله فلسطین ) هستند تصادفی و بدون محاسبات قبلی صورت نگرفته است!
ترامپ به دنبال نمادسازی در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران ،مذاکرات هسته ای و مذاکرات جنگ غزه است،به گونه ای که از اسامی و عناوینی به قول خود نوستالوژیک برای طرفداران سلطه موهوم واشنگتن بر معادلات بین المللی استفاده کند. این بازی خاص آمریکا باید به صورتی جدی مورد درک و تحلیل قرار گیرد.با این حال پاسخ قدرتمندانه جمهوری اسلامی ایران به اقدامات تجاوزکارانه رژیم منحوس صهیونیستی منجر به انهدام نقشه و منظومه راهبردی -تاکتیکی ترامپ و همراهانش در تقابل با کشورمان شده است. در همان زمان برگزاری مذاکرات نیز دستکاری ابعاد فرامتنی مذاکرات هسته ای و مذاکرات جنگ غزه ،یکی از اصلی ترین ماموریت های وزارت امور خارجه آمریکا ( خصوصا بخش دیپلماسی عمومی این وزارتخانه ) محسوب
می شد.در کنار مواجهه قدرتمندانه و تمام عیار با دشمن صهیونیستی و آمریکا در صحنه نبرد ،خنثی سازی جنگ روانی و عملیات شناختی آنها مقوله ایست که باید مورد توجه و مواجهه جدی قرار گیرد. این مسئله ،رصدی هوشمندانه،واکنش و حتی کنشگری خاصی را می طلبد .
محصول این رصد و اقدام باید خنثی سازی ومهار بازی فرامتنی واشنگتن و تل آویو می باشد.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه