تبلیغ غدیر و معارف دین در هر موقعیت ممکن، مصداق تعظیم شعائر و تحسین‌برانگیز است

فقط حیدر امیرالمومنین است

جواد شاملو 
هر دانش یا گفتمانی از واژگانی تشکیل شده که معنای هر یک از آن‌ها را باید در چارچوب همان گفتمان فهمید و تنها کسانی را یارای چنین فهمی است که با آن دانش یا گفتمان آشنا باشند و در آن اهلیت داشته باشند. یکی از عبارات تخصصی و غامض و نیازمند دقت در گستره مطالعات اسلامی، بحث وحدت شیعه و سنی است. بحثی که بعضاً افراد باسواد و باسابقه این حوزه نیز در آن به اشتباه می‌افتند، چه رسد به افرادی که از اساس با علوم دینی نسبتی ندارند و در این حیطه از عوام به حساب می‌آیند. 
فی‌الجمله تشخیص اینکه حرکتی یا سخنی مخل وحدت شیعه و سنی است یا نه، یک حداقلی از آشنایی تخصصی با این مفهوم را نیاز دارد. این مقدمه ناظر بر جدال مجازی‌ایست که میان سرمربی موفق تیم فوتسال ایران و مجری باسابقه ورزشی کشور ایجاد شد؛ پیرامون شادی پس از پیروزی خاصی  که وحید شمسایی و یارانش در مسابقات اخیر ریاض نمایش دادند: بالا بردن دست راست، همچون نماد خمسه که نشانی از پنج تن آل عبا و از مهم‌ترین نمادهای تشیع است، همراه با فریاد مصرعی ساده که دنیایی حرف در خود دارد: «فقط حیدر امیرالمؤمنین است». این بالا بردن دست، همچنین یادآور بالا بردن دست مولای متقیان توسط پیامبر خدا در روز غدیر است.
صرف اظهار نظر یک شخصیت ناوارد در خصوص یک موضوع تخصصی، شایان انتقاد است. اما جهت پاسخ به شبهه‌ای که پیرامون این شادی خاص و درخشان مطرح شده، باید نکاتی را مطرح کرد، هرچند که از این ماجرا چند روزی می‌گذرد، اما از جهاتی پرداختن به آن هنوز خالی از لطف نیست:
یک. وحدت، وقتی موضوعیت پیدا می‌کند که دعوت هم باشد. یعنی یک عملی باشد، اما به گونه‌ای باشد که عکس‌العمل شدید طرف مقابل را موجب نشود یا امکان سوءاستفاده دشمنان را فراهم نکند. وحدت، یعنی دعوت به انضمام مصلحت. لذا صرف بیان عقاید خطاب به افرادی با عقیده متفاوت، هیچ منافاتی با حفظ وحدت ندارد. جمله «فقط حیدر امیرالمومنین است» که توهینی به بزرگان یا عقاید اهل سنت را شامل نمی‌شود چگونه می‌تواند به وحدت آسیب برساند؟ این جمله مثل این است که کسی بگوید: «من شیعه‌ام». پس فرد آگاه از علوم دینی می‌داند که اگر زیرآب دعوت را بزنیم، زیرآب وحدت هم خود به خود می‌خورد و کاری که وحید شمسایی کرد از جنس دعوت بود نه شکستن وحدت. و چه کار خوبی! چه اشکال دارد که ورزشکاران موفق و درخشان، شادی پس از موفقیت را با نمایش یک نماد شیعی درآمیزند و به این وسیله اعتقاد حق و نجات‌بخش خود را به دیگران معرفی کنند؟ چه بستری بهتر از ورزش، برای ارتباط گرفتن با مخاطبانی گسترده و گونه‌گون؟ مخاطب ورزش هم کثیر است و هم متکثر و هرکه نسبت به اعتقاد خود احساس وظیفه کند، می‌تواند از این بستر برای نشر آن بهره ببرد.
دو. بحث غدیر و تبلیغ امر ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، برای عموم شیعیان و معتقدان به اسلام ناب، واجب به شمار می‌آید. دم زدن از مولای متقیان یک حرکت صرفا برآمده از احساسات مذهبی و شور شیعی نیست، بلکه در همان روز غدیر، پیامبر خدا ابلاغ پیام این روز را بر همه مسلمانان فرض فرمود. اگر صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها تا پای جان برای مقابله با غصب خلافت جنگید، برای رعایت همین فریضه بود. شاه بیت قیام فاطمی این جمله است: «أنسیتم یوم‌الغدیر؟»، «غدیر را یادتان رفت؟». اگر حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام به روایتی نام یکایک فرزندانش را علی می‌نهد، از جهت پاسداشت همین فریضه است. غیرت داشتن بر مسئله غدیر مسئله کم‌اهمیتی نیست.
پاسداشت غدیر محدود به خاندان عصمت و طهارت نمی‌شود. تاریخ کم ندیده آدم‌حسابی‌هایی را که هرگاه گلی می‌کارند و درخششی رقم می‌زنند، علم دفاع از ولایت را بالا ببرند. هیچ ایرانی‌ای نیست که به فردوسی افتخار نکند. بخشی از دیباچه شاهنامه فردوسی به دفاع او از ولایت مولا علی‌بن‌ابیطالب سلام الله علیه اختصاص یافته است. فردوسی در جامعه‌ای که قاطبه آن را اهل سنت تشکیل می‌دهد، می‌گوید:
گواهی دهم کین سخن رای اوست
تو گویی دو گوشم پر آوای اوست 
که من شارستانم علی‌ام در است
درست این سخن گفت پیغمبر است
یا حافظ قصد بر هم زدن وحدت نداشت اگر در میان جامعه‌ای سنی‌مذهب سرود:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف...
حالا وحید شمسایی هم جز به راه حضرت زهرا و امام حسین علیهماالسلام و در مرتبه پایین‌تر فردوسی پاک‌زاد و خواجه شیراز نرفته است. آن کس که علی را بشناسد نمی‌تواند سنگ او را به سینه نزند و این هم حکم عشق است و هم حکم شرع. یک بار دیگر اذان آسمانی مرحوم مؤذن‌زاده را بشنویم، او با چه لحن شگرفی عبارت «مولا امیرالمؤمنین» را پیش از نام حضرت صدا می‌زند. اذان مؤ‌ذن‌زاده تبلیغ غدیر است. گمان نکنیم تبلیغ غدیر مختص علامه امینی‌هاست و به حوزه‌های علمیه محدود می‌شود. 
پس وحید شمسایی به واجب شرعی خود عمل کرد و به احدی نباید جواب پس بدهد و هرچه از زیبایی کار او و دیگرانی که این نماد را اجرا کرده‌اند بگوییم کم گفته‌ایم. ما همیشه عادت داریم پیش از بلند کردن بارهای بزرگ و کارهای مهم «یاعلی» می‌گوییم، حق آن است که پس از پیروزی و موفقیت هم از مولا یاد کنیم. مگر نه آنکه روز غدیر، روز پیروزی نوع بشر بود بر تمام شیاطین جن و انس؟ چه شیرینی‌ای بالاتر از اکمال دین؟ مگر نه آنکه غدیر نوروز اسلام و انسان بود؟ پس طبیعی است که پس از هر موفقیت و شیرینی و سرور، آن روز فرخنده را به یاد بیاوریم. هر بار که خدا به ما عزت داد و ما را بالا برد، یاد آن لحظه‌ای می‌افتیم که پیامبر دست یدالله را بالا برد. این رسم بچه‌شیعه بودن است: هرگاه کربی به او رسید برای شهید کربلا می‌گرید و هرگاه قدر دید، غیرت غدیری‌اش گل می‌کند. کربلا منتهادرجه حزن و غدیر منتهادرجه شعف است.
سه. عنوان مسابقاتی که برگزار شده، مسابقات «همبستگی کشورهای اسلامی» است. کشورهای اسلامی اشاره به یک حوزه سیاسی دارد و نه اعتقادی. وحید شمسایی نیز یک حرکت اعتقادی کرده که اساساً نمی‌تواند ربطی به همبستگی کشورهای اسلامی داشته باشد و طرح مسئله شیعه و سنی در اینجا بی‌دلیل است. 
چهار. حال سؤال اینجاست که ما کجای راه را اشتباه رفته‌ایم؟ چرا یک حرکت ساده در تبلیغ نام مولا، باید باعث شود از گوشه‌ای صدای انتقاد به این حرکت ساده و شایسته بلند شود؟ چرا در نظر برخی افراد،‌ وحدت با دم نزدن از امیرالمؤمنین علیه السلام و حقانیت مذهب شیعه اشتباه گرفته شده است؟ مگر امام راحل که احیاگر وحدت و یکی از مهم‌ترین تئوریسین‌های نوین این مفهوم است، خود نفرمود «علی همه‌چیز ماست»؟ نکند ما برای «همه‌چیزمان» کم گذاشته‌ایم؟ تبلیغ غدیر و مدح مولا باید در جامعه بدیهی و فراگیر باشد، چرا حرکت وحید شمسایی عزیز، یک نوآوری متهورانه شناخته می‌شود؟ شاید تقصیر ماست. شاید ما سنگ «همه‌چیزمان» را کم به سینه زده‌ایم...
 فقط حیدر امیرالمومنین است
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو