آیا حذف دولت‌محوری می‌تواند قفل بیکاری فارغ‌التحصیلان را باز کند؟

زیست‌بوم مهارتی، راه‌حل بیکاری

گروه اقتصادی
بر اساس اظهارات اخیر معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، وضعیت بیکاری در میان دانشجویان کشور به بحرانی ۴۰ درصدی رسیده است. غلامحسین محمدی، با اعلام رسمی آمار ۴۰ درصد بیکاری، ریشه‌های این بحران را در عدم تعادل ساختاری و رویکرد دولت‌محور در آموزش‌های مهارتی شناسایی کرد و بر لزوم یک تغییر پارادایم به سمت یک زیست‌بوم مهارتی تأکید نمود. او همچنین به صراحت اعلام کرد که آموزش مهارتی باید به صورت زیست‌بومی دیده شود. درتشریح و بررسی بیش‌تر این موضوع ضرورت دارد تا عنوان بداریم که انتشار آمار بیکاری ۴۰درصدی میان دانشجویان کشور بار دیگر ضرورت بازنگری در نظام مهارت‌آموزی و پیوند آن با بازار کار را برجسته کرد. این آمار اگرچه در ظاهر تکان‌دهنده است اما بیش از هر چیز، هشدار و فرصتی برای اصلاح و بازسازی زیربنای مهارتی محسوب می‌شود؛ به‌ویژه آنکه در همین دوره، سازمان آموزش فنی‌وحرفه‌ای از تحقق کامل اهداف کمّی خود خبر داده است. همین کنار هم قرار گرفتن دو شاخص متفاوت نشان می‌دهد که مسئله امروز نه فقدان آموزش، بلکه عدم انطباق آموزش‌ها با نیاز واقعی بازار کار است؛ شکافی که اگر پر نشود، به مرور بار سنگینی بر اقتصاد و جامعه تحمیل خواهد کرد. در سال‌های گذشته، سیاست‌های مهارت‌آموزی کشور به‌طور طبیعی و قابل‌توجهی توسعه یافته است؛ هزاران دوره برگزار شده، مراکز آموزشی تقویت شده و بخش قابل‌توجهی از جوانان کشور با عنوان مهارت‌آموز وارد بازار کار شده‌اند اما آمار ۴۰درصدی بیکاری دانشجویان نشان می‌دهد که اکنون زمان حرکت از کمیت‌گرایی به کیفیت‌گرایی فرارسیده است. همانطور که پیش‌تر نیز اشاره گشت؛ به‌ باور معاون وزیر کار، ریشه این چالش در شیوه‌ای است که آموزش مهارتی تا امروز به‌طور عمده با محوریت دولت پیش رفته است؛ در حالی که بازار کار  به‌عنوان مصرف‌کننده نهایی این مهارت‌ها نقشی محدود و گاه حاشیه‌ای داشته است. با این حال، سخن اصلی سیاست‌گذاران امروز نه انتقاد از گذشته، بلکه دعوت به ایجاد یک الگوی نوین و زیست‌بومی در حوزه مهارت‌آموزی است؛ الگویی که می‌تواند نقطه آغاز یک تحول پایدار باشد.
زیست‌بوم مهارتی؛ مدل جدید برای حل یک معضل قدیمی
بر اساس رویکرد جدید وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، مهارت‌آموزی باید از حالت یک برنامه مستقل دولتی به سمت یک زیست‌بوم چندبازیگری حرکت کند. این زیست‌بوم سه ضلع اساسی دارد که در ادامه بررسی‌شان خواهیم کرد. 
ضرورت حضور دولت در نقش سیاست‌گذار و تنظیم‌گر: دولت همچنان نقش ضروری و محوری خود را ایفا می‌کند؛ نقشی که بیشتر بر قانون‌گذاری، هدایت و حمایت استوار است. تأمین زیرساخت‌ها، ایجاد استانداردهای ملی مهارت، تدوین چارچوب‌های آموزشی و فراهم‌سازی شبکه ارتباطی میان دانشگاه و صنعت از مهم‌ترین وظایف دولت در این الگوست.
حفظ بازار در جایگاه تعیین‌کننده نیاز واقعی اشتغال: کارفرمایان، بنگاه‌های اقتصادی، کارخانه‌ها و فعالان اقتصادی، نقشی بسیار اساسی دارند. آن‌ها باید مشخص کنند چه مهارتی لازم است، چه میزان آموزش کافی است و یک نیروی جوان برای ورود به محیط کار چه توانایی‌هایی باید داشته باشد. درحقیقت مطلوب است تا عنوان بداریم که مشارکت مستقیم صنعت در طراحی سرفصل‌ها، برگزاری دوره‌های مشترک و تأمین استادکار، از جمله اقداماتی است که می‌تواند فاصله دانشگاه و بازار کار را کاهش دهد.
توسعه مهارت‌آموزی به عنوان عنصر فعال و انتخابگر: بر خلاف نگاه سنتی که مهارت‌آموز را بیشتر مصرف‌کننده آموزش می‌دید، الگوی جدید بر توان انتخاب، انگیزه و مشارکت فرد تأکید دارد. دانشجو یا کارجو باید بتواند مسیر شغلی خود را بشناسد، از میان دوره‌ها انتخاب کند و متناسب با نیاز بازار، توانایی‌های خود را ارتقا دهد. این ترکیب سه‌جانبه، همان زیست‌بوم مهارتی است که بسیاری از کشورها با تکیه بر آن توانسته‌اند طی یک دهه، نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان خود را به شدت کاهش دهند.
دانشگاه نسل چهارم؛ اتصال واقعی میان علم و اقتصاد
به باور کارشناسان و آگاهان این حوزه یکی از پیشنهادهای راهبردی برای اصلاح وضعیت فعلی، حرکت دانشگاه‌های کشور به سمت دانشگاه نسل چهارم است. این دانشگاه‌ها نه تنها محل تولید مقاله‌اند و نه تنها نقطه ارائه واحدهای نظری؛ بلکه محور پیوند میان آموزش نظری، پژوهش و تولید ثروت هستند. ویژگی‌های این دانشگاه‌ها عبارت از آموزش مبتنی بر پروژه‌های واقعی، هم‌نشینی پژوهش با تولید و ایجاد کسب و کارهای کوچک است که در ا‌دامه به منظور بررسی بیش‌تر واکاوی‌شان خواهیم کرد. 
آموزش مبتنی بر پروژه‌های واقعی: پروژه‌های صنعتی، موضوع پایان‌نامه‌ها و کارهای میدانی را تعریف می‌کنند. در این الگو دانشجو از همان سال‌های نخست با مسائل واقعی روبه‌رو می‌شود و آموخته‌های خود را در میدان عمل به کار می‌گیرد.
هم‌نشینی پژوهش با تولید: تشکیل شرکت‌های دانش‌بنیان، استارت‌آپ‌های دانشجویی و مراکز R&D (تحقیق و توسعه) در درون دانشگاه یکی از پایه‌های اصلی دانشگاه نسل چهارم است. این ساختار باعث می‌شود دانشجو از فضای نظری خارج شده و تجربه کارآفرینی و نوآوری را از نزدیک لمس کند.
کوشش برای ایجاد کسب‌وکارهای کوچک: دانشجویی که از این دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شود، علاوه بر دانش نظری، نمونه‌کار، تجربه عملی و مهارت کاربردی دارد. بنابراین می‌تواند بلافاصله وارد بازار کار شود یا حتی کسب‌وکار کوچک خود را راه‌اندازی کند.
مزیت‌های حرکت به سمت مدل جدید مهارت‌آموزی چیست؟
حرکت به سمت زیست‌بوم مهارتی و گذار از دولت‌محوری، مزایای قابل‌توجهی به همراه دارد؛ درحقیقت باید بگوییم مادامی که مهارت‌ها متناسب با نیاز واقعی بنگاه‌ها آموزش داده شود، جذب نیرو به‌صورت طبیعی و خودکار رخ می‌دهد و این می‌تواند گامی موثر در راستای بهبود نیروی کار باشد. از طرفی دیگر هر فارغ‌التحصیل شاغل، بخشی از ارزش افزوده اقتصاد را افزایش می‌دهد و هزینه‌های اجتماعی و دولتی کاهش می‌یابد. بنابراین این اقدام نقش مهمی در کاهش هزینه‌های دولت را نیز ایفا خواهد کرد. همچنین این مهم تقویت کارآفرینی جوانان را نیز رقم خواهد زد؛ دانشجویی که تجربه عملی دارد، به‌راحتی می‌تواند وارد مسیر تولید یا نوآوری شود و با افزایش مشارکت دراین بخش، بار مالی دولت کاهش یافته و نقش دولت بیشتر به نظارت و تنظیم‌گری محدود می‌شود و درعین حال بنگاه‌های اقتصادی با نیروی انسانی ماهرتر، توان ایجاد محصولات بهتر و ورود به بازارهای جدید را پیدا می‌کنند. باید یادآور شد که اگرچه رویکرد زیست‌بومی، مدل مطلوب و آینده‌نگرانه‌ای است اما اجرای آن نیازمند مدیریت هوشمندانه و حل‌ چالش‌های مطرح است؛ این چالش‌ها عبارت‌ از ضرورت افزایش مشارکت واقعی صنایع، هم‌راستا کردن دانشگاه‌ها با نیازهای صنعت، جلوگیری از موازی‌کاری دستگاه‌ها و به‌روزرسانی سریع و مستمر استانداردهای مهارت می‌باشد اگرچه که کارشناسان معتقدند یکایک‌‌شان به سهولت قابل مدیریت هستند و با تصمیم‌گیری منسجم و هماهنگ میان دولت، دانشگاه و صنعت، می‌توان مسیر تحول را هموار کرد.
سخن پایانی
آنچه امروز در قالب آمار بیکاری دانشجویان ارائه شده، تنها یک عدد نیست؛ بلکه هشدار و تبیین فرصت است. هشدار از آن جهت که آینده بازار کار کشور را با چالش مواجه می‌کند و فرصت از آن جهت که می‌تواند آغاز یک تغییر مهم در سیاست‌گذاری‌های مهارتی باشد. اکنون که هم وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و هم دانشگاه‌ها بر ضرورت ایجاد یک مدل نوین تأکید دارند، زمان آن رسیده که مهارت‌آموزی وارد مرحله زیست‌بومی شود، دانشگاه‌ها به سمت نسل چهارم حرکت کنند، صنعت، نقش طراح مهارت را بر عهده بگیرد و دولت با نقش تنظیم‌گر و تسهیل‌گر مسیر را هموار سازد. کارشناسان معتقدند با اجرای این الگو، نه‌تنها شکاف مهارت و اشتغال پر می‌شود، بلکه می‌توان به یک جهش پایدار در اقتصاد داخلی دست یافت. بی تردید امروز اگر این مسیر به‌درستی آغاز شود، آینده اشتغال فارغ‌التحصیلان کشور روشن‌تر، کارآمدتر و هم‌سو با نیازهای واقعی اقتصاد خواهد بود.
زیست‌بوم مهارتی، راه‌حل بیکاری
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو