بلاک‌چین، راهکاری برای خروج فناوری از انحصار شرکت‌ها

کریس دیکسون، یکی از بنیانگذاران «Hunch»، روایتی قانع‌کننده را از بازگشت به اخلاق غیرمتمرکز اینترنت در کتاب خود با عنوان «بخوانید بنویسید: ساختن دوران بعدی اینترنت» بیان می‌کند. او معتقد است که طراحی اصلی اینترنت که ریشه در مالکیت کاربر و کنترل جامعه دارد، برای تقویت نوآوری و پیشرفت بنیادی است. کاوش دیکسون در مورد تکامل اینترنت، مسیری را نشان می دهد که با افزایش مشارکت کاربران مشخص شده است، از مصرف اطلاعات غیرفعال تا مشارکت فعال و تولید محتوا.
ظهور فناوری بلاک چین، که با شروع بیت کوین در سال 2008 مظهر آن بود، نشان دهنده یک لحظه محوری در تلاش برای تمرکززدایی است. پلتفرم هایی مانند اتریوم این پارادایم را بیشتر گسترش داده اند و مجموعه متنوعی از خدمات دیجیتال متعلق به کاربر را ممکن می سازند. رساله دیکسون به پتانسیل دگرگون‌کننده این مدل غیرمتمرکز می‌پردازد و آینده‌ای را متصور می‌شود که در آن کاربران عاملیت و نفوذ بیشتری بر اکوسیستم‌های دیجیتال دارند.
دیکسون با انتقاد از چشم‌انداز فعلی تحت سلطه غول‌های فناوری، تأثیرات مخرب تمرکز بر نوآوری و رقابت را برجسته می‌کند. تثبیت قدرت در میان تعداد معدودی از شرکت‌ها، موانعی را برای ورود استارت‌آپ‌ها و افراد ایجاد کرده است که خلاقیت را خفه کرده و مانع پیشرفت می‌شود. دیکسون فناوری بلاک چین را یک پادزهر قوی برای این تمرکز کنترل می‌داند و جایگزینی غیرمتمرکز را ارائه می‌دهد که به کاربران قدرت می‌دهد و اقتصاد دیجیتال عادلانه‌تری را تقویت می‌کند.
در میان نگرانی‌ها در مورد امنیت و استفاده نادرست، دیکسون چشم‌انداز خوش‌بینانه‌ای درباره پتانسیل تحول‌بخش بلاک چین و فناوری‌های مرتبط دارد. او توکن‌های غیرقابل تعویض (NFT) را یک نوآوری پیشگامانه می‌بیند که در عین دور زدن واسطه‌های سنتی، تعامل مستقیم بین سازندگان و مصرف‌کنندگان را ممکن می‌سازد. دیکسون با استفاده از شفافیت و امنیت ذاتی بلاک چین، آینده‌ای را پیش‌بینی می‌کند که در آن افراد کنترل بی‌سابقه‌ای بر دارایی‌های دیجیتال و خروجی خلاقانه خود دارند.
در دیدگاه دیکسون، مسیر دسترسی به اینترنت غیرمتمرکز بدون چالش نیست، اما گامی ضروری به سوی یک اکوسیستم دیجیتالی دموکراتیک ترو فراگیرتر است. با بازگشت به ریشه های اینترنت در مالکیت کاربر و کنترل جامعه، می توانیم راه های جدیدی از نوآوری را باز کنیم و افراد را برای شکل دادن به آینده مرز دیجیتال توانمند کنیم.
بینش دیکسون فراتر از قلمرو تکنولوژیک است و پیامدهای اجتماعی گسترده‌تری را لمس می‌کند. او بر اهمیت مهار اشتیاق جمعی برای تمرکززدایی و هدایت آن به سمت تلاش‌های سازنده و مثبت تأکید می‌کند. دیکسون معتقد است که با تقویت فرهنگ همکاری و توانمندسازی می توانیم بر موانع تحمیل شده توسط کنترل متمرکز غلبه کنیم و پتانسیل کامل اینترنت را به عنوان یک نیروی خوب درک کنیم.
علاوه بر این، دیکسون زمینه‌های تاریخی توسعه اینترنت را بررسی می‌کند و منشأ آن را از یک شبکه غیرمتمرکز طراحی شده برای مقاومت در برابر تهدیدات خارجی، مانند جنگ هسته‌ای، ردیابی می‌کند. این معماری غیرمتمرکز، که با باز بودن و آزادی مشخص می شود، به رشد انفجاری اینترنت دامن زد و افراد را قادر ساخت تا فضاهای دیجیتالی خود را بسازند. با این حال، دیکسون ابراز تأسف می کند که وعده اینترنت برای دسترسی دموکراتیک و فرصت در طول زمان از بین رفته است، زیرا پلتفرم های متمرکز کنترل فزاینده ای بر تعاملات آنلاین اعمال می کنند.
انتقاد دیکسون به قلمرو هوش مصنوعی (AI) گسترش می‌یابد، که او آن را ذاتا متمرکز و مستعد تشدید عدم تعادل قدرت موجود می‌داند. دیکسون ضمن اذعان به مزایای بالقوه هوش مصنوعی، نسبت به تمرکززدایی کنترل نشده هشدار می دهد و از فناوری های غیرمتمرکز به عنوان تعادل دفاع می کند. او بلاک چین را با فناوری دفتر کل توزیع شده آن به عنوان ابزاری برای دموکراتیک کردن دسترسی به قابلیت‌های هوش مصنوعی و کاهش تمرکز قدرت در دستان چند شرکت می‌داند.
علاوه بر این، دیکسون به پیامدهای اقتصادی تمرکززدایی می پردازد و تفاوت بین سود حاصل از پلتفرم های متمرکز و درآمد ناچیز کاربران را برجسته می کند. او استدلال می‌کند که مدل‌های مبتنی بر بلاک‌چین، مانند NFT، توزیع عادلانه‌تری از ارزش را ارائه می‌کنند و به سازندگان این امکان را می‌دهند تا سهم بیشتری از درآمد حاصل از کار خود را حفظ کنند. با دور زدن واسطه‌ها و برقراری ارتباط مستقیم بین سازندگان و مصرف‌کنندگان، بلاک چین به افراد این امکان را می‌دهد تا از خلاقیت و تخصص خود بدون توجه به دروازه‌بانان متمرکز درآمد کسب کنند.
در نهایت، دیدگاه دیکسون برای آینده اینترنت، تمرکززدایی، توانمندسازی و نوآوری است. او از سهامداران در سراسر صنایع می‌خواهد که اصول مالکیت کاربر و کنترل جامعه را بپذیرند و از رویکردی مشترک برای ساختن عصر بعدی اینترنت حمایت کنند. با انجام این کار، دیکسون معتقد است که می‌توانیم از پتانسیل تحول‌آفرین فناوری‌های غیرمتمرکز برای ایجاد اکوسیستم دیجیتال عادلانه‌تر، فراگیرتر و انعطاف‌پذیرتر برای نسل‌های آینده استفاده کنیم.
همانطور که منظره دیجیتال به تکامل خود ادامه می دهد، بینش دیکسون به طور فزاینده ای مرتبط می شود. اینترنت که زمانی از آن به عنوان نیروی دموکراتیزه یاد می شد، به طور فزاینده ای متمرکز شده است و تعداد انگشت شماری از غول های فناوری کنترل بی سابقه ای را بر گفتمان و تجارت آنلاین اعمال می کنند. این تمرکز قدرت پیامدهای عمیقی برای نوآوری، رقابت، و رفاه اجتماعی دارد و باعث افزایش صداهایی می شود که خواستار بازگشت به تمرکززدایی هستند.
در قلب بحث دیکسون این تصور وجود دارد که تمرکززدایی فقط یک الزام تکنولوژیکی نیست، بلکه یک امر اخلاقی است. با تمرکززدایی کنترل بر زیرساخت دیجیتال، می‌توانیم افراد و جوامع را به مالکیت تجارب آنلاین خود توانمند کنیم و اینترنت متنوع‌تر، انعطاف‌پذیرتر و فراگیرتر را تقویت کنیم. این تغییر به سمت تمرکززدایی نشان‌دهنده یک بازاندیشی اساسی از معماری زیربنایی اینترنت است که از سرورها و پلتفرم‌های متمرکز به سمت شبکه‌ها و پروتکل‌های توزیع شده فاصله می‌گیرد.
یکی از چالش‌های کلیدی در تحقق این چشم‌انداز، غلبه بر منافع ریشه‌دار بازیگران فعلی است که از وضعیت موجود سود می‌برند. غول‌های فناوری مانند گوگل، فیس‌بوک و آمازون با انحصار دادن خدمات و داده‌های دیجیتال، قدرت و ثروت عظیمی را جمع‌آوری کرده‌اند و رقابت را برای تازه‌واردها دشوار می‌کند. با این حال، دیکسون به پتانسیل فناوری‌های غیرمتمرکز برای برهم زدن این ساختارهای قدرت ریشه‌دار و تسریع موج جدیدی از نوآوری و کارآفرینی خوش‌بین است.
محور چشم انداز دیکسون نقش فناوری بلاک چین به عنوان یک بلوک اساسی برای اینترنت غیرمتمرکز آینده است. بر خلاف پایگاه‌های داده متمرکز سنتی، که توسط یک موجودیت واحد کنترل می‌شوند، شبکه‌های بلاک چین در سراسر شبکه‌ای از گره‌ها توزیع می‌شوند و آنها را در برابر سانسور و دستکاری مقاوم می‌کند. این معماری توزیع‌شده نه تنها امنیت و قابلیت اطمینان را افزایش می‌دهد، بلکه دسترسی به دارایی‌ها و خدمات دیجیتال را دموکراتیک می‌کند و افراد را قادر می‌سازد تا بدون واسطه، مستقیما تراکنش و تعامل داشته باشند.
علاوه بر بلاک چین، دیکسون فناوری‌های غیرمتمرکز دیگری مانند شبکه‌های همتا به همتا، امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) و سازمان‌های مستقل غیرمتمرکز (DAO) را به عنوان اجزای ضروری اکوسیستم اینترنتی غیرمتمرکز در حال ظهور می‌بیند. این فناوری‌ها اشکال جدیدی از همکاری، هماهنگی و حکومت را ممکن می‌سازد و فرصت‌های جدیدی را برای نوآوری و خلاقیت باز می‌کند.
یکی از حوزه‌هایی که تمرکززدایی نوید خاصی دارد، در حوزه هویت دیجیتال و حریم خصوصی است. پلتفرم‌های متمرکز مدت‌هاست که به‌خاطر شیوه‌های ضعیف حفظ حریم خصوصی داده‌ها و حساسیت به نقض و هک مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. با استفاده از تکنیک‌های بلاک چین و رمزنگاری، راه‌حل‌های هویت غیرمتمرکز به کاربران کنترل بیشتری بر داده‌های شخصی‌شان ارائه می‌دهند و آن‌ها را قادر می‌سازد به طور انتخابی اطلاعات را افشا کنند و حریم خصوصی را در دنیای دیجیتال تحت نظارت فزاینده حفظ کنند.
علاوه بر این، هویت غیرمتمرکز این پتانسیل را دارد که دسترسی به خدمات مالی و فرصت‌ها را برای جمعیت‌های محروم، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، متحول کند. سیستم‌های مبتنی بر بلاک چین می‌توانند با ارائه هویت‌های دیجیتالی ایمن و قابل تأیید برای افراد، مشارکت مالی و دسترسی بیشتر به اعتبار را فراهم کنند و مسیرهای جدیدی را برای توانمندسازی اقتصادی و تحرک اجتماعی باز کنند.

بلاک‌چین، راهکاری برای خروج فناوری  از انحصار شرکت‌ها
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو