صدق به سبک صدوق

سیدمحسن مرویان حسینی
در میان طلایه‌داران دانش امامیه، معدود کسانی‌اند که بتوان ایشان را مؤسس یک شاکله‌ علمی مستقل دانست؛ و بی‌هیچ تردید، شیخ صدوق (ره) از جمله‌ این نوادری است که نه‌فقط در مقام گردآورنده‌ آثار متقدمین، بلکه به‌منزله‌ صورت‌بخش و نظام‌دهنده به مکتب حدیثی-فقهی قم، در قرن چهارم هجری، جایگاه خاص و بی‌مانندی دارد.
او نه‌تنها «رئیس‌المحدثین» خوانده شده، بلکه در حقیقت، معمار یکی از دو شاکله‌ اصلی معرفت دینی شیعه در سده‌های نخستین است؛ چنان‌که اگر فقاهت عقل‌گرایانه‌ متکی بر اصول و قواعد استنباط، در کلام و فقه، با شیخ مفید و شاگردانش به کمال رسید، فقاهت نص‌محورِ مبتنی بر روایت مستقیم و اعتماد بر آثار مشایخ، بی‌تردید با شیخ صدوق قوام یافت و قامت افراشت.
شیخ صدوق، در نظام حدیثی شیعه، بنیان‌گذار یک دستگاه دقیق و متصل به مشایخ پیشین است؛ روشی که در آن وثوق نقلی، شهرت روایی و انسجام درون‌مذهبی بر منطق قواعد عقلی ترجیح دارد. 
صدوق، به‌روشنی در مقدمه‌ کتاب «من لایحضره الفقیه» می‌نویسد که احادیث این اثر را بر پایه‌ اعتماد خود نقل می‌کند، نه صرفاً با اسناد مشروح، و این اعتماد، برخاسته از شناخت عمیق او نسبت به متون و رجال است.
او «فقیه بالحدیث» است، نه «محدث صرف»؛ آن‌گونه که هر حدیث را در بستر فقهی می‌بیند، و در اکثر موارد، بر اساس آن فتوا می‌دهد. و از همین‌رو، کتاب من لایحضره الفقیه، نه صرفاً یک اثر حدیثی، بلکه یک «فقه‌الحدیث تطبیقی» است؛ با بیانی روشن و ساختاری استنباطی.
فقه شیعی، تا پیش از دوران صدوق، بیشتر در قالب رساله‌های روایی چون «مراسیل»، «کتب العلل»، «نوادر» و «مسائل» تدوین می‌شد. 
اما با آثار صدوق، فقه وارد مرحله‌ای تازه می‌شود که در آن روایت، نه به‌صورت خام، بلکه در مقام افاده‌ فتوا و تبیین نظر شریعت، ارائه می‌گردد.
در این میان، آثاری چون الهداية، المقنعة و المقنع، گواه آنند که او فقه را به‌مثابه دانشی مستقل و منسجم می‌نگریسته است، نه صرفاً تابع حدیث. 
این متون، اگرچه مبتنی بر نقل‌اند، اما در چینش ابواب، انتخاب روایات، و تبیین حکم، حاکی از ذهنی فقیه و نگاهی روشمند هستند.
در نسبت میان حدیث و کلام، صدوق جایگاهی بسیار خاص دارد. او، برخلاف مشرب متکلمان مدرسه‌ بغداد، که عمدتاً بر عقل و برهان تمرکز داشتند، به کلام روایی قائل است و این مشرب را در کتابی چون الاعتقادات به‌وضوح پیاده می‌کند. 
در این اثر، بی‌آن‌که به سفسطه‌ فلسفی یا تمسک افراطی به اصول عقلی بیفتد، 
منظومه‌ای روشن از باورهای امامیه بر پایه‌ احادیث اهل‌بیت ارائه می‌کند.
البته، نباید گمان برد که صدوق از عقل گریزان است؛ بلکه او عقل را در جای خود معتبر می‌داند، اما آن را خادم نص و تابع روایت می‌انگارد، نه حاکم بر آن.
یکی از ویژگی‌های بارز دستگاه معرفتی صدوق، مرزبندی صریح با انحرافات اعتقادی زمانه، از جمله تفویض، غلو، تشبیه و تجسیم است. 
او با تکیه بر روایات ائمه، در آثاری چون التوحید، الاعتقادات و عیون اخبار الرضا، خطوط مرز عقاید حق را ترسیم کرده و با هرگونه اغراق در شأن ائمه یا نسبت دادن صفات خدای تعالی به خلق، به‌شدت مخالفت می‌ورزد.از همین‌رو، می‌توان او را یکی از برجسته‌ترین مدافعان «اعتدال عقیدتی» در میان امامیه دانست؛ که در دورانی پر از آراء متهافت و بدعت‌های فکری، چراغ راهی در ظلمت فراهم آورد.در پایان باید گفت: شیخ صدوق، نه‌فقط محدثی بزرگ، که فقیهی عمیق و متکلمی اهل روایت بود و دستگاه علمی او، همچون پلی میان سنت حدیثی اصحاب ائمه و فقاهت اجتهادی قرون بعد قرار گرفت. او از یک‌سو حافظ سنت قدمای قم و کوفه بود و از سوی دیگر، راه را برای پدید آمدن چهره‌هایی چون شیخ طوسی هموار ساخت.بی‌تردید، اگر امروز فقه و کلام شیعی، به انسجام و گستره‌ فعلی رسیده، بخش عظیمی از این دستاورد مرهون تفطن، تفقه و ترویج دقیق او از میراث اهل‌بیت علیهم‌السلام است.
صدق به سبک صدوق
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو