باوجود تعداد کثیری پیماننامه، وحشت روزافزون زنان و کودکان در اثر بروز جنگها روبهافزایش است
پیامدهای جنگ علیه زنان و کودکان
این روزها که اخبار درگیریها میان ایران و رژیم صهیونیستی تیتر اول رسانههاست، یادآوری این نکته تلخ ضروری است که«بیشتر مجروحان و شهدای کشور افراد غیرنظامی هستند که تعداد قابلتوجهی از آنها را زنان و کودکان شامل میشوند.» اما نهفقط در مورد ایران که در سایر نبردهای مسلحانه نیز اصل خودداری از هدفقراردادن غیرنظامیان نقض و همواره زنان و کودکان بسیاری جانشان را از دست میدهند، یا براثر اصابت گلوله مصدوم و از خدمات حیاتی موردنیاز برای بقا محروم میشوند.
اگر نمیدانید جنگها چه بر سرمان میآورد، این نوشته را بخوانید. اگر زن هستید یا برای حقوق زنان و کودکان ارزش قائلاید این نوشته را بخوانید...
زنان و کودکان از محرومترین گروههای انسانی هستند که همواره در جنگ، اولین تیر به سمت آنان نشانه میرود، بهطوریکه در معرض انواع وضعیتهای بحرانی قرار میگیرند. معمولا با از دست دادن همسران، پدران و برادران در جنگ، بسیاری از زنان بهعنوان سرپرست خانواده باقی میمانند. آنها مجبورند علاوه بر مراقبت از فرزندان و سالمندان، مسئولیت تأمین معیشت خانواده را نیز بر عهده بگیرند. این نقش مضاعف، فشارهای روانی و اقتصادی زیادی را بر آنها وارد میکند. زنان در این شرایط دشوار، همچون ستونهایی استوار، تلاش میکنند خانوادههای خود را از فروپاشی نجات دهند. مطابق آماری که در رسانهها درجشده، «از سال ۱۸۰۰ میلادی تاکنون، بیش از ۳۷ میلیون نفر در سراسر جهان هنگام جنگیدن فعالانه در جنگها جان خود را ازدستدادهاند. دستکم ۹۴۰۰۰۰ نفر بر اثر خشونت مستقیم جنگ در عراق، افغانستان، سوریه، یمن و پاکستان کشتهشدهاند. هزاران نیروی نظامی کشتهشده و شمار سربازانی که از جراحات جنگی آسیب دیده و دچار معلولیت شدهاند از صدها هزار نفر میگذرد. بااینحال بیشترین کشتهشدگان جنگهای اخیر غیرنظامیان بودهاند. از سال ۲۰۰۱ تاکنون بیش از ۴۳۲۰۰۰ غیرنظامی در این درگیریها کشتهشدهاند.»
خشونت علیه زنان
جنگ، درگیری و تنش نظامی، زنان و دختران را با ترسی بسیار واقعی روبهرو میکند، امنیت و حقوق انسانی آنها به آخرین اولویت تبدیلشده و مقیاس خشونتی که به آنها براثر هجوم دشمن اعمال میشود بسیار گسترده است.
نمونه و حجم تحملناپذیر خشونت مضاعفی که در شرایط جنگی به زنان و دختران اعمال میشود را میتوان در تمام جنگها و تنشهای نظامی یافت. در وضعیت جنگی که قوانین بهراحتی زیر پا گذاشته میشوند و فقر گسترش مییابد، آمار قاچاق انسان و بهرهکشی جنسی نیز بالا میرود.
ازآنجاییکه خشونت و جنگ اغلب به تخریب امکانات و زیرساختها منجر میشود، بیمارستانها و کلینیکها بیشتر اوقات تخریب میشوند و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی ممکن است بهطور دردناکی محدود شود. اگر برق، آب، سرویس بهداشتی و منابع مختل شوند، به این معناست که سلامت و بهداشت برای کسانی که بیشتر به این نوع خدمات نیاز دارند دسترسناپذیر خواهد شد. این امر زنان و دختران را در معرض خطر قابلتوجهی قرار میدهد زیرا با فقدان مراقبتهای بهداشتی و جنسی احتمال گسترش بیماری و عفونت وجود دارد.
اما در طرف دیگر کودکان قرار دارند و هنگامیکه اخبار جنگ، خشونت و درگیری در رسانهها منتشر میشود، کودکان و نوجوانان بهشدت در معرض آسیبهای روانی قرار میگیرند. تجربه احساساتی چون ترس، اضطراب، خشم، سردرگمی و غم در میان کودکان رایج است، گرچه شیوه بروز این احساسات برای هر کودک متفاوت است. برخی از کودکان ممکن است بتوانند مستقیما احساسات خود را بیان کنند، اما بسیاری دیگر آن را از طریق رفتارهایی مانند وابستگی بیشازحد به والدین، اضطراب جدایی، وحشت، خشونت در بازیها یا پرسشهای تکراری نشان میدهند. حتی بیتفاوتی ظاهری برخی از کودکان نیز میتواند نشانهای از اضطراب درونی آنها باشد.
جامعه بینالمللی نتوانسته جوامع را در مقابل آتش جنگها محافظت کند
کودکان بهعنوان بخشی از جامعه که به بیشترین حمایت در برابر خشونت نیاز دارند معمولا در دوران تنش و نزاع مسلحانه به فراموشی سپرده میشوند و در این فضای بیکیفری به فراخور مورد سوءاستفاده نیروهای نظامی قرار میگیرند. خوشبختانه طی نیمقرن گذشته پیماننامههای متعددی برای دفاع از کودکان منعقدشده است. تا قبل از سال ١٩٤٩ درحالیکه نظامیان تحت پوشش عهدنامههای ژنو قرار داشتند، غیرنظامیان از هرگونه حمایت حقوقی محروم بودند و طی دو جنگ جهانی، اتباع غیرنظامی ازجمله کودکان آماج هر نوع تجاوز و تعدیای قرار گرفتند. در آن دوران، برخلاف برداشت سنتی که از سوی دانشمندان کلاسیک ابرازشده بود، جنگ هرگز یک اقدام که انحصارا مربوط به حکومتها باشد، نبود؛ بلکه مستقیما ملتها را نیز دربرمیگرفت که از آن جمله میتوان از توقیف و بازداشت در اردوگاههای کار اجباری نام برد. با انعقاد عهدنامه ژنو مورخ ١٢ اوت سال ١٩٤٩ مربوط به حمایت از افراد غیرنظامی در زمان جنگ، اتباع دشمن از حیث فردی تحت حمایت شدید حقوقی قرارگرفته و عنوان «شخص حمایتشده» را دریافت کردند.
محافظت از صلح جهانی و امنیت بینالمللی وظیفه مهمی است که در اولین منشور جامعه بینالمللی مصوب سال ١٩٤۵ قیدشده است. اما جامعه بینالمللی نتوانسته است جوامع را در مقابل آتش جنگها محافظت نماید. باوجود تعداد کثیری پیماننامه و پروتکل و خود منشور سازمان ملل، وحشت روزافزون زنان و کودکان در اثر بروز جنگها روبهافزایش است و کودکان بیشتری به طرق مختلف جان و زندگی و موجودیت خویش را ازدستداده و میدهند.
حمایت از کودکان در چارچوب حقوق بشردوستانه قرار دارد
جنگها توسعه جوامع را که برای تساوی حقوقی و اجتماعی کودکان امری مهم است، تحت تأثیر خود قرارداده و آنان را بهعنوان قربانیان اصلی و بیدفاع بهسوی نابودی و انزوا و تبعیض میکشاند. تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم جنگها روزانه هزاران زن و کودک در سطح جهان بر اثر گرسنگی، کمبود آب و غذا و بیماریهای رایج ناشی از مخاصمات مسلحانه قربانی میشوند. در سرتاسر جهان انسانهای بسیاری به دلیل درگیریهای مسلحانه و اختلافات خشونتبار، ترور، اسارت و اشغال در رنج و عذاباند و این عذابها بیش از همه، زنان و دختران بیشماری را در آتش ظلم و جور و زیادهخواهی سیاستمداران نابود میکند، براین اساس در حقوق بینالملل، به حقوق بشردوستانه توجه شده که طبق آن؛ طرفین تخاصم، در حال درگیری مسلحانه باید این مقررات را رعایت کنند. مراد از مقررات، این است که جنگ بهموجب اعلامیه حقوق بشر ممنوع و پدیدهای اضطراری تلقی شده. بااینحال در جریان جنگ جهانی، بشریت دریافت که جنگ امری اجتنابناپذیر است و علیرغم منع هرگونه اقدام مسلحانه، عنوان شد: هرچه انجام دهیم، بازهم نمیتوانیم جلوی وقوع جنگ را بگیریم، بنابراین بهتر است مقرراتی وضع شود که هنگام درگیری مسلحانه، طرفین به این مقررات پایبند بمانند. به این مقررات، حقوق بشردوستانه گفته میشود، مقرراتی که طرفین مقید به رعایت آن هستند. امضای این مقررات در هنگام صلح، انجام میپذیرد و حمایت از کودکان در مخاصمات نیز در چارچوب حقوق بشردوستانه قرار میگیرد.
شاید بتوان هدف و غایت حقوق بشردوستانه را حاکم نمودن اخلاق و اصول انسانیت، در منازعات مسلحانه دانست. بدون تردید جنگ و منازعات مسلحانه موجب درد و رنج گسترده بسیاری از انسانها میشود و در بسیاری از موارد ضرر و زیانهای معنوی و مادی حاصل از آن قابلمحاسبه و اندازهگیری نیست. بااینهمه اگر حقوق بشردوستانه بتواند اندکی از رنج انسانهای درگیر در جنگ را بکاهد تا حدودی رسالت خود را بهرغم نابسامانیهای فراوانش انجام داده است. اصولا حمایتی بودن معاهدات حقوق بشر، نقطه عطفی است که ماهیت آن را از سایر معاهدات جدا میسازد.
حمایت از حقوق انسانی پایه تمام قواعد حقوق بشردوستانه است. ماهیت حمایتی و نه مبادلاتی معاهدات حقوق بشردوستانه و همچینن حقوق بشری موجب شده است که این معاهدات تعلیقپذیر نباشند. حمایت از افراد عادی در قبال اقدامات علیه تمامیت اشخاص در منازعات مسلحانه مشخصه بارز معاهدات حقوق بشردوستانه است. در این میان حمایت از کودکان و زنان دارای اهمیت ویژهای است که بخش قابلتوجهی از اسناد حقوق بشردوستانه را به خود اختصاص داده است.
کودکان مورد ظلم و اجحاف بیشتری نسبت به سایرین قرار دارند
بدون شک در جریان جنگها زنان و کودکان در معرض خطر و آسیب بیشتری نسبت به سایر افراد قراردارند و بررسی تاریخی نشانگر آن است که متأسفانه در طول منازعات مسلحانه و جنگها کودکان دچار خسارتهای بیشتری علاوه بر خسارت معمول جنگی شدهاند. علاوه بر این آسیب به کودکان در منازعات مسلحانه، وجدان انسانی را بیشتر آزار میدهد و انسانها را به حمایت خاص از آنان ترغیب میکند. با کمال تأسف باید گفت در طول تاریخ کودکان مورد ظلم و اجحاف بیشتری نسبت به سایرین قرارگرفتهاند و این مسئله در زمان رخداد منازعات مسلحانه نمود بیشتری دارد. به همین جهت حمایت از زنان و کودکان بهعنوان اصلی در کنار سایر اصول حمایتی چون اصل تمایز و تناسب و سایر اصول قرارگرفته است. در سالهای اخیر توجه جامعه جهانی نسبت به شناخت وضعیت و همچنین حمایت از کودکان در طی مخاصمات مسلحانه بهطور چشمگیری افزایشیافته است ولی همانند دیگر زمینههای حقوق بشردوستانه و حقوق بشر مشکلات بسیاری در تحقق این امر وجود دارد.
ضمانت اجرایی برای حمایت از کودکان وجود ندارد
تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم جنگها روزانه هزاران کودک در سطح جهان در اثر گرسنگی، کمبود آب و غذا و بیماریهای رایج ناشی از مخاصمات مسلحانه قربانی میشوند. در این میان حقوق بشردوستانه در پی کم کردن این آسیبها و دفاع از حقوق ستمدیدگان جنگ بوده و جامعه جهانی با تصویب کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون ژنو و لاهه و سایر کنوانسیونها سعی در ایجاد اصول اساسی بشردوستانه در زمان رخدادهای جنگی دارد اما این کنوانسیونها، قوانینی هستند که رعایت آنها، اگرچه از وقوع جنگ جلوگیری نمیکنند، اما دردها و آسیبهای انسانی را تا حدودی از طرفین مخاصمه میکاهد. اهمیت بررسی ماهیت و آثار حقوق بشردوستانه نسبت به کودکان در مخاصمات بینالملل بر کسی پوشیده نیست زیرا کودکان در طول تاریخ، بیشترین صدمات جسمی و معنوی را در اثر وقوع مخاصمات مسلحانه و اشکال مختلف پذیرا شدهاند. علیرغم اقدامات سازمانهای بینالمللی و غیر بینالمللی، بازهم ضمانت اجرایی کافی برای حمایت از کودکان در منازعات مسلحانه، وجود ندارد.
معمولا در طول درگیریها شاهد خشونتهای بسیاری علیه کودکان هستیم. کودکان به جهت ضعف قوای جسمی و روحی و عدم استدلال، نیازهای ویژه خود را دارند. بررسی مسائل، نیازمندیهای حقوق کودکان بهعنوان یک گروه خاص و ممتاز از بزرگسالان و اولویت دادن به آنها در ملاحظات و خط مشیها و آیندهنگریهای جوامع بشری پدیدهای نوظهور و متأثر از مجموعهای دگرگونیهای اجتماعی است. امروزه تمام کشورهای جهان به لزوم توجه به کودکی بهعنوان دورهای خاص از زندگی که بهخودیخود دارای اهمیت است، اذعان و تأکیددارند. به همین جهت در سطوح بینالمللی مختلف در قالب پیماننامههای جهانی، کمیتههای مشترک، توافقها و همکاریهای بینالمللی، درصدد تضمین حقوق کودکان برآمدند.
کودکان غزه چیزهایی دیدهاند که هیچ کودکی نباید هرگز ببیند
اما بهرغم این تلاشها شاهد نقض آشکار حقوق کودکان در سراسر این منازعات هستیم. واقعیت تلخی که در گزارش مستقل سازمان ملل متحد در زمینه خشونت علیه کودکان بهخوبی آشکار است. براین اساس هزار کودک طی سال گذشته در غزه مفقودشده یا بدون همراه ماندهاند و ۱۴ هزار کودک دیگر نیز کشتهشدهاند. بدون آموزش رسمی، با جابهجاییهای مداوم و زندگی زیر سایه بمباران، «حس طبیعی و ثبات از کودکان ربودهشده است و این کودکان مجبور شدهاند نقشهایی را در محیط خانوادگی به عهده بگیرند که مناسب آنها نیست. آنها به نقشهای مراقبتی مشغول میشوند، مجبورند آب بیاورند و به دنبال غذا بگردند.» بنابراین کودکان غزه چیزهایی دیدهاند که هیچ کودکی نباید هرگز ببیند.
رژیم صهیونیستی بارها با نقض اصول جنگ که بر خودداری از هدفقراردادن غیرنظامیان، تفکیک میان اهداف نظامی و غیرنظامی و حفاظت از کارکنان و وسایل نقلیه امدادرسانان تأکید دارد، دهها هزار کودک را به کام مرگ فرستاده یا آنها را زخمی و از خدمات حیاتی موردنیاز برای بقا محروم کرده است. حتی نیروهای اسرائیلی بیمارستانها و پناهگاههای آوارگان را محاصره و مناطق مسکونی را هدف قرار دادهاند. پر واضح است که در چنین شرایطی علیرغم حمایتهای بینالمللی و پیماننامههای متعدد، ضمانت اجرایی کافی برای حمایت از کودکان در منازعات مسلحانه، وجود ندارد.
پیشتر باوجود آنکه طرفهای درگیر توافق کرده بودند برای اجرای کمپین واکسیناسیون که مدتها به تأخیر افتاده بود به وقفهای در درگیریهای نظامی پایبند بمانند، سازمان بهداشت جهانی گزارش کرد که نیروهای اسرائیلی با شلیک نارنجک صوتی در مرکز واکسیناسیون فلج اطفال در شهر غزه، کودکان را زخمی کردهاند.
اسرائیل با ادعای هدف قرار ندادن غیرنظامیان، جان کودکان ایرانی را گرفت
اسرائیل در سایه حمایتهای بینالمللی، در تازهترین اقدام وحشیانه خود با ادعای اجتناب از هدف قرار دادن غیرنظامیان، حملات گستردهای به خاک ایران انجام داده و تصاویر دلخراش بیمارستان کودکان حکیم تهران و گزارشهای میدانی، خلاف این ادعا را ثابت میکند.
در میان قربانیان این جنایت، کودکان بیگناهی چون مهیا نیکزاد ۷ ساله و باران اشراقی ۹ ساله به چشم میخورند. باران به همراه پدرش به شهادت رسید و مادرش اکنون در سوگ آنها تنها مانده است. مینا میرزایی نیز از دیگر شهدای این حمله است که فرزندش در بیمارستان به مبارزه با مرگ ادامه میدهد.
امیرعلی، تکواندوکار متولد اسفند ۱۳۹۲، در حمله به شهرک شهید چمران همراه خانوادهاش زیر آوار ماند. پیکر او توسط عمویش شناسایی شد، اما هنوز اثری از پدرش یافت نشده و مادرش در اندوهی جانکاه به سر میبرد...
پینوشت:
بخشهایی از این متن که به حقوق کودکان در جنگ اشاره دارد، نوشته محمدمهدی سیدناصری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان است
اگر نمیدانید جنگها چه بر سرمان میآورد، این نوشته را بخوانید. اگر زن هستید یا برای حقوق زنان و کودکان ارزش قائلاید این نوشته را بخوانید...
زنان و کودکان از محرومترین گروههای انسانی هستند که همواره در جنگ، اولین تیر به سمت آنان نشانه میرود، بهطوریکه در معرض انواع وضعیتهای بحرانی قرار میگیرند. معمولا با از دست دادن همسران، پدران و برادران در جنگ، بسیاری از زنان بهعنوان سرپرست خانواده باقی میمانند. آنها مجبورند علاوه بر مراقبت از فرزندان و سالمندان، مسئولیت تأمین معیشت خانواده را نیز بر عهده بگیرند. این نقش مضاعف، فشارهای روانی و اقتصادی زیادی را بر آنها وارد میکند. زنان در این شرایط دشوار، همچون ستونهایی استوار، تلاش میکنند خانوادههای خود را از فروپاشی نجات دهند. مطابق آماری که در رسانهها درجشده، «از سال ۱۸۰۰ میلادی تاکنون، بیش از ۳۷ میلیون نفر در سراسر جهان هنگام جنگیدن فعالانه در جنگها جان خود را ازدستدادهاند. دستکم ۹۴۰۰۰۰ نفر بر اثر خشونت مستقیم جنگ در عراق، افغانستان، سوریه، یمن و پاکستان کشتهشدهاند. هزاران نیروی نظامی کشتهشده و شمار سربازانی که از جراحات جنگی آسیب دیده و دچار معلولیت شدهاند از صدها هزار نفر میگذرد. بااینحال بیشترین کشتهشدگان جنگهای اخیر غیرنظامیان بودهاند. از سال ۲۰۰۱ تاکنون بیش از ۴۳۲۰۰۰ غیرنظامی در این درگیریها کشتهشدهاند.»
خشونت علیه زنان
جنگ، درگیری و تنش نظامی، زنان و دختران را با ترسی بسیار واقعی روبهرو میکند، امنیت و حقوق انسانی آنها به آخرین اولویت تبدیلشده و مقیاس خشونتی که به آنها براثر هجوم دشمن اعمال میشود بسیار گسترده است.
نمونه و حجم تحملناپذیر خشونت مضاعفی که در شرایط جنگی به زنان و دختران اعمال میشود را میتوان در تمام جنگها و تنشهای نظامی یافت. در وضعیت جنگی که قوانین بهراحتی زیر پا گذاشته میشوند و فقر گسترش مییابد، آمار قاچاق انسان و بهرهکشی جنسی نیز بالا میرود.
ازآنجاییکه خشونت و جنگ اغلب به تخریب امکانات و زیرساختها منجر میشود، بیمارستانها و کلینیکها بیشتر اوقات تخریب میشوند و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی ممکن است بهطور دردناکی محدود شود. اگر برق، آب، سرویس بهداشتی و منابع مختل شوند، به این معناست که سلامت و بهداشت برای کسانی که بیشتر به این نوع خدمات نیاز دارند دسترسناپذیر خواهد شد. این امر زنان و دختران را در معرض خطر قابلتوجهی قرار میدهد زیرا با فقدان مراقبتهای بهداشتی و جنسی احتمال گسترش بیماری و عفونت وجود دارد.
اما در طرف دیگر کودکان قرار دارند و هنگامیکه اخبار جنگ، خشونت و درگیری در رسانهها منتشر میشود، کودکان و نوجوانان بهشدت در معرض آسیبهای روانی قرار میگیرند. تجربه احساساتی چون ترس، اضطراب، خشم، سردرگمی و غم در میان کودکان رایج است، گرچه شیوه بروز این احساسات برای هر کودک متفاوت است. برخی از کودکان ممکن است بتوانند مستقیما احساسات خود را بیان کنند، اما بسیاری دیگر آن را از طریق رفتارهایی مانند وابستگی بیشازحد به والدین، اضطراب جدایی، وحشت، خشونت در بازیها یا پرسشهای تکراری نشان میدهند. حتی بیتفاوتی ظاهری برخی از کودکان نیز میتواند نشانهای از اضطراب درونی آنها باشد.
جامعه بینالمللی نتوانسته جوامع را در مقابل آتش جنگها محافظت کند
کودکان بهعنوان بخشی از جامعه که به بیشترین حمایت در برابر خشونت نیاز دارند معمولا در دوران تنش و نزاع مسلحانه به فراموشی سپرده میشوند و در این فضای بیکیفری به فراخور مورد سوءاستفاده نیروهای نظامی قرار میگیرند. خوشبختانه طی نیمقرن گذشته پیماننامههای متعددی برای دفاع از کودکان منعقدشده است. تا قبل از سال ١٩٤٩ درحالیکه نظامیان تحت پوشش عهدنامههای ژنو قرار داشتند، غیرنظامیان از هرگونه حمایت حقوقی محروم بودند و طی دو جنگ جهانی، اتباع غیرنظامی ازجمله کودکان آماج هر نوع تجاوز و تعدیای قرار گرفتند. در آن دوران، برخلاف برداشت سنتی که از سوی دانشمندان کلاسیک ابرازشده بود، جنگ هرگز یک اقدام که انحصارا مربوط به حکومتها باشد، نبود؛ بلکه مستقیما ملتها را نیز دربرمیگرفت که از آن جمله میتوان از توقیف و بازداشت در اردوگاههای کار اجباری نام برد. با انعقاد عهدنامه ژنو مورخ ١٢ اوت سال ١٩٤٩ مربوط به حمایت از افراد غیرنظامی در زمان جنگ، اتباع دشمن از حیث فردی تحت حمایت شدید حقوقی قرارگرفته و عنوان «شخص حمایتشده» را دریافت کردند.
محافظت از صلح جهانی و امنیت بینالمللی وظیفه مهمی است که در اولین منشور جامعه بینالمللی مصوب سال ١٩٤۵ قیدشده است. اما جامعه بینالمللی نتوانسته است جوامع را در مقابل آتش جنگها محافظت نماید. باوجود تعداد کثیری پیماننامه و پروتکل و خود منشور سازمان ملل، وحشت روزافزون زنان و کودکان در اثر بروز جنگها روبهافزایش است و کودکان بیشتری به طرق مختلف جان و زندگی و موجودیت خویش را ازدستداده و میدهند.
حمایت از کودکان در چارچوب حقوق بشردوستانه قرار دارد
جنگها توسعه جوامع را که برای تساوی حقوقی و اجتماعی کودکان امری مهم است، تحت تأثیر خود قرارداده و آنان را بهعنوان قربانیان اصلی و بیدفاع بهسوی نابودی و انزوا و تبعیض میکشاند. تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم جنگها روزانه هزاران زن و کودک در سطح جهان بر اثر گرسنگی، کمبود آب و غذا و بیماریهای رایج ناشی از مخاصمات مسلحانه قربانی میشوند. در سرتاسر جهان انسانهای بسیاری به دلیل درگیریهای مسلحانه و اختلافات خشونتبار، ترور، اسارت و اشغال در رنج و عذاباند و این عذابها بیش از همه، زنان و دختران بیشماری را در آتش ظلم و جور و زیادهخواهی سیاستمداران نابود میکند، براین اساس در حقوق بینالملل، به حقوق بشردوستانه توجه شده که طبق آن؛ طرفین تخاصم، در حال درگیری مسلحانه باید این مقررات را رعایت کنند. مراد از مقررات، این است که جنگ بهموجب اعلامیه حقوق بشر ممنوع و پدیدهای اضطراری تلقی شده. بااینحال در جریان جنگ جهانی، بشریت دریافت که جنگ امری اجتنابناپذیر است و علیرغم منع هرگونه اقدام مسلحانه، عنوان شد: هرچه انجام دهیم، بازهم نمیتوانیم جلوی وقوع جنگ را بگیریم، بنابراین بهتر است مقرراتی وضع شود که هنگام درگیری مسلحانه، طرفین به این مقررات پایبند بمانند. به این مقررات، حقوق بشردوستانه گفته میشود، مقرراتی که طرفین مقید به رعایت آن هستند. امضای این مقررات در هنگام صلح، انجام میپذیرد و حمایت از کودکان در مخاصمات نیز در چارچوب حقوق بشردوستانه قرار میگیرد.
شاید بتوان هدف و غایت حقوق بشردوستانه را حاکم نمودن اخلاق و اصول انسانیت، در منازعات مسلحانه دانست. بدون تردید جنگ و منازعات مسلحانه موجب درد و رنج گسترده بسیاری از انسانها میشود و در بسیاری از موارد ضرر و زیانهای معنوی و مادی حاصل از آن قابلمحاسبه و اندازهگیری نیست. بااینهمه اگر حقوق بشردوستانه بتواند اندکی از رنج انسانهای درگیر در جنگ را بکاهد تا حدودی رسالت خود را بهرغم نابسامانیهای فراوانش انجام داده است. اصولا حمایتی بودن معاهدات حقوق بشر، نقطه عطفی است که ماهیت آن را از سایر معاهدات جدا میسازد.
حمایت از حقوق انسانی پایه تمام قواعد حقوق بشردوستانه است. ماهیت حمایتی و نه مبادلاتی معاهدات حقوق بشردوستانه و همچینن حقوق بشری موجب شده است که این معاهدات تعلیقپذیر نباشند. حمایت از افراد عادی در قبال اقدامات علیه تمامیت اشخاص در منازعات مسلحانه مشخصه بارز معاهدات حقوق بشردوستانه است. در این میان حمایت از کودکان و زنان دارای اهمیت ویژهای است که بخش قابلتوجهی از اسناد حقوق بشردوستانه را به خود اختصاص داده است.
کودکان مورد ظلم و اجحاف بیشتری نسبت به سایرین قرار دارند
بدون شک در جریان جنگها زنان و کودکان در معرض خطر و آسیب بیشتری نسبت به سایر افراد قراردارند و بررسی تاریخی نشانگر آن است که متأسفانه در طول منازعات مسلحانه و جنگها کودکان دچار خسارتهای بیشتری علاوه بر خسارت معمول جنگی شدهاند. علاوه بر این آسیب به کودکان در منازعات مسلحانه، وجدان انسانی را بیشتر آزار میدهد و انسانها را به حمایت خاص از آنان ترغیب میکند. با کمال تأسف باید گفت در طول تاریخ کودکان مورد ظلم و اجحاف بیشتری نسبت به سایرین قرارگرفتهاند و این مسئله در زمان رخداد منازعات مسلحانه نمود بیشتری دارد. به همین جهت حمایت از زنان و کودکان بهعنوان اصلی در کنار سایر اصول حمایتی چون اصل تمایز و تناسب و سایر اصول قرارگرفته است. در سالهای اخیر توجه جامعه جهانی نسبت به شناخت وضعیت و همچنین حمایت از کودکان در طی مخاصمات مسلحانه بهطور چشمگیری افزایشیافته است ولی همانند دیگر زمینههای حقوق بشردوستانه و حقوق بشر مشکلات بسیاری در تحقق این امر وجود دارد.
ضمانت اجرایی برای حمایت از کودکان وجود ندارد
تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم جنگها روزانه هزاران کودک در سطح جهان در اثر گرسنگی، کمبود آب و غذا و بیماریهای رایج ناشی از مخاصمات مسلحانه قربانی میشوند. در این میان حقوق بشردوستانه در پی کم کردن این آسیبها و دفاع از حقوق ستمدیدگان جنگ بوده و جامعه جهانی با تصویب کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون ژنو و لاهه و سایر کنوانسیونها سعی در ایجاد اصول اساسی بشردوستانه در زمان رخدادهای جنگی دارد اما این کنوانسیونها، قوانینی هستند که رعایت آنها، اگرچه از وقوع جنگ جلوگیری نمیکنند، اما دردها و آسیبهای انسانی را تا حدودی از طرفین مخاصمه میکاهد. اهمیت بررسی ماهیت و آثار حقوق بشردوستانه نسبت به کودکان در مخاصمات بینالملل بر کسی پوشیده نیست زیرا کودکان در طول تاریخ، بیشترین صدمات جسمی و معنوی را در اثر وقوع مخاصمات مسلحانه و اشکال مختلف پذیرا شدهاند. علیرغم اقدامات سازمانهای بینالمللی و غیر بینالمللی، بازهم ضمانت اجرایی کافی برای حمایت از کودکان در منازعات مسلحانه، وجود ندارد.
معمولا در طول درگیریها شاهد خشونتهای بسیاری علیه کودکان هستیم. کودکان به جهت ضعف قوای جسمی و روحی و عدم استدلال، نیازهای ویژه خود را دارند. بررسی مسائل، نیازمندیهای حقوق کودکان بهعنوان یک گروه خاص و ممتاز از بزرگسالان و اولویت دادن به آنها در ملاحظات و خط مشیها و آیندهنگریهای جوامع بشری پدیدهای نوظهور و متأثر از مجموعهای دگرگونیهای اجتماعی است. امروزه تمام کشورهای جهان به لزوم توجه به کودکی بهعنوان دورهای خاص از زندگی که بهخودیخود دارای اهمیت است، اذعان و تأکیددارند. به همین جهت در سطوح بینالمللی مختلف در قالب پیماننامههای جهانی، کمیتههای مشترک، توافقها و همکاریهای بینالمللی، درصدد تضمین حقوق کودکان برآمدند.
کودکان غزه چیزهایی دیدهاند که هیچ کودکی نباید هرگز ببیند
اما بهرغم این تلاشها شاهد نقض آشکار حقوق کودکان در سراسر این منازعات هستیم. واقعیت تلخی که در گزارش مستقل سازمان ملل متحد در زمینه خشونت علیه کودکان بهخوبی آشکار است. براین اساس هزار کودک طی سال گذشته در غزه مفقودشده یا بدون همراه ماندهاند و ۱۴ هزار کودک دیگر نیز کشتهشدهاند. بدون آموزش رسمی، با جابهجاییهای مداوم و زندگی زیر سایه بمباران، «حس طبیعی و ثبات از کودکان ربودهشده است و این کودکان مجبور شدهاند نقشهایی را در محیط خانوادگی به عهده بگیرند که مناسب آنها نیست. آنها به نقشهای مراقبتی مشغول میشوند، مجبورند آب بیاورند و به دنبال غذا بگردند.» بنابراین کودکان غزه چیزهایی دیدهاند که هیچ کودکی نباید هرگز ببیند.
رژیم صهیونیستی بارها با نقض اصول جنگ که بر خودداری از هدفقراردادن غیرنظامیان، تفکیک میان اهداف نظامی و غیرنظامی و حفاظت از کارکنان و وسایل نقلیه امدادرسانان تأکید دارد، دهها هزار کودک را به کام مرگ فرستاده یا آنها را زخمی و از خدمات حیاتی موردنیاز برای بقا محروم کرده است. حتی نیروهای اسرائیلی بیمارستانها و پناهگاههای آوارگان را محاصره و مناطق مسکونی را هدف قرار دادهاند. پر واضح است که در چنین شرایطی علیرغم حمایتهای بینالمللی و پیماننامههای متعدد، ضمانت اجرایی کافی برای حمایت از کودکان در منازعات مسلحانه، وجود ندارد.
پیشتر باوجود آنکه طرفهای درگیر توافق کرده بودند برای اجرای کمپین واکسیناسیون که مدتها به تأخیر افتاده بود به وقفهای در درگیریهای نظامی پایبند بمانند، سازمان بهداشت جهانی گزارش کرد که نیروهای اسرائیلی با شلیک نارنجک صوتی در مرکز واکسیناسیون فلج اطفال در شهر غزه، کودکان را زخمی کردهاند.
اسرائیل با ادعای هدف قرار ندادن غیرنظامیان، جان کودکان ایرانی را گرفت
اسرائیل در سایه حمایتهای بینالمللی، در تازهترین اقدام وحشیانه خود با ادعای اجتناب از هدف قرار دادن غیرنظامیان، حملات گستردهای به خاک ایران انجام داده و تصاویر دلخراش بیمارستان کودکان حکیم تهران و گزارشهای میدانی، خلاف این ادعا را ثابت میکند.
در میان قربانیان این جنایت، کودکان بیگناهی چون مهیا نیکزاد ۷ ساله و باران اشراقی ۹ ساله به چشم میخورند. باران به همراه پدرش به شهادت رسید و مادرش اکنون در سوگ آنها تنها مانده است. مینا میرزایی نیز از دیگر شهدای این حمله است که فرزندش در بیمارستان به مبارزه با مرگ ادامه میدهد.
امیرعلی، تکواندوکار متولد اسفند ۱۳۹۲، در حمله به شهرک شهید چمران همراه خانوادهاش زیر آوار ماند. پیکر او توسط عمویش شناسایی شد، اما هنوز اثری از پدرش یافت نشده و مادرش در اندوهی جانکاه به سر میبرد...
پینوشت:
بخشهایی از این متن که به حقوق کودکان در جنگ اشاره دارد، نوشته محمدمهدی سیدناصری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان است

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
عملیات وعده صادق۳ هیمنه پوشالی رژیم صهیونیستی را درهم شکست
-
شکست سیاست راهبردی آمریکا برای حفظ رژیم صهیونیستی
-
آسیبپذیری فزاینده رژیم صهیونی
-
جنگ بدون مرز
-
مشکلی در زندگی و درمان مردم به وجود نمیآید
-
صدایی که رساتر شد؛ سیمایی که دیدنیتر شد
-
پیامدهای جنگ علیه زنان و کودکان
-
شلیک ایران به قلب اطلاعاتی صهیونیستها
-
هشدار رادان به وطنفروشان
-
از اعتماد بهارستان تا ورود به باب همایون