تئاتر وقیحانه اروپائیان در قبال آتشبس غزه
شرکای جرم تلآویو در بروکسل
سعید سبحانی
سیاستگذاری سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیرامون مناقشه غزه، بیش از هر زمان دیگری به یک تئاتر سیاسی تبدیل شده است؛ نمایشی که در آن بازیگران اروپایی تلاش میکنند تا نقشی متفاوت از متحد اصلی خود رژیم صهیونیستی ایفا کنند.
این تئاتر بهویژه پس از برقراری آتشبسهای شکننده باهدف بازسازی چهرهای بشردوستانه و مستقل از بروکسل به روی صحنه آمده است. هرچند کایا کالاس، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا از لزوم حفظ«تهدید تحریمها»
علیه رژیم صهیونیستی سخن میگوید و وضعیت را «بسیار شکننده» میخواند، حقیقت تلخ این است که این تمامایک اجرای فریبنده است. تلاش اروپا برای تظاهر به استقلال، زیر سایه سنگین مناسبات عمیق سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی با تلآویو، محکوم به شکست است. اروپا در قامت یک بازیگر متفاوت ظاهر میشود اما در عمل بهعنوان یکمهره ضروری در ماشین جنگی اسرائیل عمل میکند.
توهم کنترل و مهره تسهیلگر
نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ و سخنان کایا کالاس در ۲۰ اکتبر (با اشاره به عدم اعمال تحریمها علیه رژیم صهیونیستی در حال حاضر) بیش از آنکه نشانه اعمال فشار باشد، نمادی از ناتوانی ساختاری در رهبری یک سیاست خارجی منسجم است.
وقتی اتحادیه اروپا از تعلیق تحریمهای احتمالی سخن میگوید، این تهدید فاقد وزن است؛ زیرا تجربه عملی نشان داده که این بلوک توانایی یا اراده لازم برای فشار واقعی بر اسرائیل را ندارد. پیشنهادهای رادیکالتر، مانند تعلیق جزئی توافق مشارکت یا مسدود کردن کمکهای دوجانبه که توسط اورزولا فن در لاین رئیس کمسیون اروپا مطرح شد، بهسرعت تحت تأثیر اختلافنظرهای کشورهای عضو قرار گرفت و عملاکنار گذاشته شد. این ناتوانی در تصویب اقدامات اولیه، نشان میدهد که اهرم فشاری که اروپا ادعا میکند روی میز نگه داشته صرفا یک شیء دکوری است.
بازی عامدانه اروپائیان در زمین تلآویو
اروپا شرایطی را برای کاهش فشار بر اسرائیل تعیین میکند که ماهیت عملیاتیشان بیشتر در خدمت مدیریت پیامدهای جنگ است تا توقف آن. کالاس بر لزوم «تغییر واقعی و پایدار در میدان» تأکید میکند که شامل افزایش کمکهای بشردوستانه و دسترسی خبرنگاران است. این شروط درواقع پذیرش ضمنی این واقعیت است که عملیات نظامی اسرائیل همچنان ادامه دارد و اروپا تنها وظیفه دارد تا شرایط«قابلتحمل»برای جامعه بینالملل ایجاد کند. تلآویو با انجام اصلاحات جزئی در مسیریابی کمکها بهراحتی میتواند تهدید تحریمهای اروپا را خنثی سازد و بار اخلاقی را از دوش خود بردارد، درحالیکه اهداف استراتژیک خود را دنبال میکند. این یعنی اروپا بهطور ناخواسته در حال تسهیل عملیات مدیریتی کشتار است. ضمن آنکه اساسا اتحادیه اروپا ارادهای واقعی برای خلق کوچکترین مزاحمتی در برابر رژیم صهیونیستی ندارد.
پیوند ناگسستنی بروکسل و تلآویو
تلاش اروپا برای ایفای نقش مجزا، به دلیل اتصال عمیق مناسبات زیربنایی با تلآویو، هرگز نمیتواند به استقلال واقعی منجر شود. این وابستگی در سه محور کلیدی مشهود است: همکاری امنیتی-اطلاعاتی، همسویی سیاسی دیپلماتیک و منافع اقتصادی.در طول جنگ غزه همکاریهای امنیتی میان نهادهای اطلاعاتی اروپایی و رژیم اسرائیل به سطحی بیسابقه رسیده است. گزارشها حاکی از تبادل اطلاعات حیاتی است که مستقیما در عملیات نظامی و شناسایی اهداف مورداستفاده قرار گرفته است. زمانی که سرویسهای امنیتی یک قاره درگیر عملیاتهای میدانی کشور دیگری میشوند هرگونه ادعای فاصله گرفتن از سیاستهای آن کشور، دروغی آشکار است. این همکاریها اروپا را ازنظر عملیاتی به شریک در حفظ وضعیت موجود تبدیل میکند و نشان میدهد که در مواقع بحران، امنیت استراتژیک اسرائیل بر دغدغههای حقوق بشری اولویت دارد.
اگرچه ممکن است برخی کشورهای اروپایی بهطور مجزا در شورای امنیت سازمان ملل رأی به توقف درگیری بدهند، اما رویکرد کلی بلوک اتحادیه همواره جانب احتیاط و اجتناب از تقابل مستقیم با رژیم صهیونیستی بوده است. در عمل اروپا بهجای استفاده از اهرمهای الزامآور بینالمللی به بیانیههای نرم و درخواستهای غیرالزامآور اکتفا کرده است. این موضعگیری دوگانه به تلآویو این پیام را مخابره میکند که هیچ اقدام واقعی از سوی غرب برای مقابله باسیاستهایش صورت نخواهد گرفت.موضع اتحادیه اروپا
در قبال کرانه باختری و شهرکسازیها سندی بر این مدعاست. پیشنهاد اعمال تحریمهای فردی علیه وزیران افراطی راستگرا و شهرکنشینان درنهایت به دلیل مخالفت کشورهای عضو مسکوت ماند. این شکست نشان میدهد که منافع تجاری، فناوری و امنیتی اروپا در اراضی اشغالی و در تعامل با رژیم صهیونیستی آنقدر قوی است که ارزشهای اعلامی اتحادیه در حوزه حقوق بشر و قوانین بینالمللی را تحتالشعاع قرار دهد. برای بسیاری از اعضا حفظ ثبات این مشارکت استراتژیک بر محکومیت شهرکسازیها اولویت دارد.
اروپا همچنان مهره تلآویو است
نگرانی اروپا از «وضعیت شکننده»غزه در دوران پساجنگ نیز نمایانگر همین بازی مهرهبودن است. اروپا خواهان بازگشت به ثبات منطقهای است که بتواند با آن به تجارت و همکاریهای استراتژیک خود ادامه دهد. از دید اروپائیان این ثبات بدون حفظ ساختار امنیتی فعلی موردنظر اسرائیل ممکن نیست.وقتی اروپا بر لزوم پرداخت درآمدهای مالیاتی فلسطینیها از سوی اسرائیل تأکید میکند این درخواست نه از سر عدالتخواهی مطلق، بلکه از سر نگرانی از فروپاشی کامل زیرساختهای فلسطینی است که درنهایت میتواند منجر به یک موج مهاجرت یا بیثباتی منطقهای شود که منافع اروپا را تهدید کند. بنابراین، هدف اروپا بازسازی یک راهحل عادلانه نیست، بلکه مهار پیامدهای فاجعه است؛ امری که تلآویو نیز به آن تمایل دارد تا نقش خود را بهعنوان بازیگر خونریز در غزه حفظ کند. تئاتر وقیحانه اروپائیان در قبال آتشبس غزه تلاشی برای کسب امتیاز اخلاقی درصحنه جهانی است که با واقعیتهای ساختاری سیاست خارجی آنها در تضاد است. اروپا در تلاش است تا خود را از اتهام«همدستی در نسلکشی غزه » مبرا سازد، اما همدستی عملی از طریق همکاریهای اطلاعاتی، حمایت دیپلماتیک و تعلیق تحریمهای واقعی صورت گرفته است. تا زمانی که بروکسل نتواند این پیوندهای زیربنایی را قطع کند، هر بیانیه جدیدی در لوکزامبورگ یا بروکسل، تنها یک دیالوگ تکراری در نمایشی است که کارگردانی آن از سوی تلآویو انجام میشود. اروپا بازیگری نیست که بتواند قواعد را تغییر دهد؛ بلکه صرفا یک بازیگر پشتیبان است که وظیفه دارد صحنه را برای فصل بعدی نمایش آماده نگه دارد.
سیاستگذاری سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیرامون مناقشه غزه، بیش از هر زمان دیگری به یک تئاتر سیاسی تبدیل شده است؛ نمایشی که در آن بازیگران اروپایی تلاش میکنند تا نقشی متفاوت از متحد اصلی خود رژیم صهیونیستی ایفا کنند.
این تئاتر بهویژه پس از برقراری آتشبسهای شکننده باهدف بازسازی چهرهای بشردوستانه و مستقل از بروکسل به روی صحنه آمده است. هرچند کایا کالاس، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا از لزوم حفظ«تهدید تحریمها»
علیه رژیم صهیونیستی سخن میگوید و وضعیت را «بسیار شکننده» میخواند، حقیقت تلخ این است که این تمامایک اجرای فریبنده است. تلاش اروپا برای تظاهر به استقلال، زیر سایه سنگین مناسبات عمیق سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی با تلآویو، محکوم به شکست است. اروپا در قامت یک بازیگر متفاوت ظاهر میشود اما در عمل بهعنوان یکمهره ضروری در ماشین جنگی اسرائیل عمل میکند.
توهم کنترل و مهره تسهیلگر
نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ و سخنان کایا کالاس در ۲۰ اکتبر (با اشاره به عدم اعمال تحریمها علیه رژیم صهیونیستی در حال حاضر) بیش از آنکه نشانه اعمال فشار باشد، نمادی از ناتوانی ساختاری در رهبری یک سیاست خارجی منسجم است.
وقتی اتحادیه اروپا از تعلیق تحریمهای احتمالی سخن میگوید، این تهدید فاقد وزن است؛ زیرا تجربه عملی نشان داده که این بلوک توانایی یا اراده لازم برای فشار واقعی بر اسرائیل را ندارد. پیشنهادهای رادیکالتر، مانند تعلیق جزئی توافق مشارکت یا مسدود کردن کمکهای دوجانبه که توسط اورزولا فن در لاین رئیس کمسیون اروپا مطرح شد، بهسرعت تحت تأثیر اختلافنظرهای کشورهای عضو قرار گرفت و عملاکنار گذاشته شد. این ناتوانی در تصویب اقدامات اولیه، نشان میدهد که اهرم فشاری که اروپا ادعا میکند روی میز نگه داشته صرفا یک شیء دکوری است.
بازی عامدانه اروپائیان در زمین تلآویو
اروپا شرایطی را برای کاهش فشار بر اسرائیل تعیین میکند که ماهیت عملیاتیشان بیشتر در خدمت مدیریت پیامدهای جنگ است تا توقف آن. کالاس بر لزوم «تغییر واقعی و پایدار در میدان» تأکید میکند که شامل افزایش کمکهای بشردوستانه و دسترسی خبرنگاران است. این شروط درواقع پذیرش ضمنی این واقعیت است که عملیات نظامی اسرائیل همچنان ادامه دارد و اروپا تنها وظیفه دارد تا شرایط«قابلتحمل»برای جامعه بینالملل ایجاد کند. تلآویو با انجام اصلاحات جزئی در مسیریابی کمکها بهراحتی میتواند تهدید تحریمهای اروپا را خنثی سازد و بار اخلاقی را از دوش خود بردارد، درحالیکه اهداف استراتژیک خود را دنبال میکند. این یعنی اروپا بهطور ناخواسته در حال تسهیل عملیات مدیریتی کشتار است. ضمن آنکه اساسا اتحادیه اروپا ارادهای واقعی برای خلق کوچکترین مزاحمتی در برابر رژیم صهیونیستی ندارد.
پیوند ناگسستنی بروکسل و تلآویو
تلاش اروپا برای ایفای نقش مجزا، به دلیل اتصال عمیق مناسبات زیربنایی با تلآویو، هرگز نمیتواند به استقلال واقعی منجر شود. این وابستگی در سه محور کلیدی مشهود است: همکاری امنیتی-اطلاعاتی، همسویی سیاسی دیپلماتیک و منافع اقتصادی.در طول جنگ غزه همکاریهای امنیتی میان نهادهای اطلاعاتی اروپایی و رژیم اسرائیل به سطحی بیسابقه رسیده است. گزارشها حاکی از تبادل اطلاعات حیاتی است که مستقیما در عملیات نظامی و شناسایی اهداف مورداستفاده قرار گرفته است. زمانی که سرویسهای امنیتی یک قاره درگیر عملیاتهای میدانی کشور دیگری میشوند هرگونه ادعای فاصله گرفتن از سیاستهای آن کشور، دروغی آشکار است. این همکاریها اروپا را ازنظر عملیاتی به شریک در حفظ وضعیت موجود تبدیل میکند و نشان میدهد که در مواقع بحران، امنیت استراتژیک اسرائیل بر دغدغههای حقوق بشری اولویت دارد.
اگرچه ممکن است برخی کشورهای اروپایی بهطور مجزا در شورای امنیت سازمان ملل رأی به توقف درگیری بدهند، اما رویکرد کلی بلوک اتحادیه همواره جانب احتیاط و اجتناب از تقابل مستقیم با رژیم صهیونیستی بوده است. در عمل اروپا بهجای استفاده از اهرمهای الزامآور بینالمللی به بیانیههای نرم و درخواستهای غیرالزامآور اکتفا کرده است. این موضعگیری دوگانه به تلآویو این پیام را مخابره میکند که هیچ اقدام واقعی از سوی غرب برای مقابله باسیاستهایش صورت نخواهد گرفت.موضع اتحادیه اروپا
در قبال کرانه باختری و شهرکسازیها سندی بر این مدعاست. پیشنهاد اعمال تحریمهای فردی علیه وزیران افراطی راستگرا و شهرکنشینان درنهایت به دلیل مخالفت کشورهای عضو مسکوت ماند. این شکست نشان میدهد که منافع تجاری، فناوری و امنیتی اروپا در اراضی اشغالی و در تعامل با رژیم صهیونیستی آنقدر قوی است که ارزشهای اعلامی اتحادیه در حوزه حقوق بشر و قوانین بینالمللی را تحتالشعاع قرار دهد. برای بسیاری از اعضا حفظ ثبات این مشارکت استراتژیک بر محکومیت شهرکسازیها اولویت دارد.
اروپا همچنان مهره تلآویو است
نگرانی اروپا از «وضعیت شکننده»غزه در دوران پساجنگ نیز نمایانگر همین بازی مهرهبودن است. اروپا خواهان بازگشت به ثبات منطقهای است که بتواند با آن به تجارت و همکاریهای استراتژیک خود ادامه دهد. از دید اروپائیان این ثبات بدون حفظ ساختار امنیتی فعلی موردنظر اسرائیل ممکن نیست.وقتی اروپا بر لزوم پرداخت درآمدهای مالیاتی فلسطینیها از سوی اسرائیل تأکید میکند این درخواست نه از سر عدالتخواهی مطلق، بلکه از سر نگرانی از فروپاشی کامل زیرساختهای فلسطینی است که درنهایت میتواند منجر به یک موج مهاجرت یا بیثباتی منطقهای شود که منافع اروپا را تهدید کند. بنابراین، هدف اروپا بازسازی یک راهحل عادلانه نیست، بلکه مهار پیامدهای فاجعه است؛ امری که تلآویو نیز به آن تمایل دارد تا نقش خود را بهعنوان بازیگر خونریز در غزه حفظ کند. تئاتر وقیحانه اروپائیان در قبال آتشبس غزه تلاشی برای کسب امتیاز اخلاقی درصحنه جهانی است که با واقعیتهای ساختاری سیاست خارجی آنها در تضاد است. اروپا در تلاش است تا خود را از اتهام«همدستی در نسلکشی غزه » مبرا سازد، اما همدستی عملی از طریق همکاریهای اطلاعاتی، حمایت دیپلماتیک و تعلیق تحریمهای واقعی صورت گرفته است. تا زمانی که بروکسل نتواند این پیوندهای زیربنایی را قطع کند، هر بیانیه جدیدی در لوکزامبورگ یا بروکسل، تنها یک دیالوگ تکراری در نمایشی است که کارگردانی آن از سوی تلآویو انجام میشود. اروپا بازیگری نیست که بتواند قواعد را تغییر دهد؛ بلکه صرفا یک بازیگر پشتیبان است که وظیفه دارد صحنه را برای فصل بعدی نمایش آماده نگه دارد.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
فرصت خانهدار شدن اهل کارخانه
-
مسکن کارگری میتواند بازار متلاطم اجاره را سامان دهد
-
دولت باید از ظرفیت بانکها برای تأمین مالی پروژهها استفاده کند
-
تلاش دولت برای تنظیم بودجه بدون کسری
-
شرکای جرم تلآویو در بروکسل
-
آلودگی نوری در مرز نگرانی
-
روایت گسترش تجارت منطقهای
-
تداوم نگاه اشغالگرایانه تل آویو به کشورهای عربی
-
خیز اروپا برای تحقق استقلال دیجیتال از آمریکا
-
چرا باید «مجنون» را دید؟