خبری از ارسال موشکهای جنجالی به کی یف نیست
شلیک تاماهاوک به قلب زلنسکی!
حنیف غفاری
دکترای روابط بینالملل
جنگ اوکراین، این نزاع دنبالهدار در قلب اروپا، از روزهای نخستین با تعهدات واشنگتن به حمایت همهجانبه گرهخورده بود.
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، با اتکا به این حمایتها، توانست ماشین جنگی کشورش را در مواجهه با روسیه فعال نگه دارد. اما اکنون، در میانه مسیر این حمایتها تحتالشعاع تعلیقهای طولانیمدت و بازیهای پیچیده داخلی آمریکا قرار گرفته است. این روند ، نه تنها لجستیک نظامی اوکراین را مختل کرده، بلکه مهمتر از آن ضربهای مهلک بر اعتماد کییف به وعدههای متحدان غربی آن و در رأس آنها آمریکا وارد ساخته است. در این برهه حساس وضعیت اوکراین بیش از هر زمان دیگری به شکنندگی نزدیک شده است. خطوط مقدم نبرد در حال فرسایش هستند و ذخایر مهمات و سامانههای پدافندی رو به اتمام است.
در چنین شرایطی، نگاه زلنسکی و فرماندهان او به سمت واشنگتن دوخته شده بودجایی که انتظاررسیدن کمکهای حیاتی، بهویژه آن دسته از سامانههای استراتژیکی که میتوانست موازنه قوا را تغییر دهد به یک ضرورت بقا تبدیل شده بود. اما این انتظار درنهایت به انتظاری بیهوده تبدیل شد و این واقعیت تلخ نمایان گشت که در دنیای سیاست خارجی آمریکا، بهویژه در دوران نفوذ بازیگران غیرقابلپیشبینی مانند دونالد ترامپ، امید به کمکهای تضمینشده خود بزرگترین عامل سادهلوحی است.
اکنون همگان مشاهده میکنند که چگونه سادهباوری زلنسکی نسبت به ماهیت سیاست خارجی ترامپ و همچنین بازیهای پیچیده پشت پرده لابیها و مذاکرات محرمانه منجر به خنجری شد که اکنون بر پیکر استراتژی بقای اوکراین نشسته است.
سادهلوحی زلنسکی در برابر معاملهگری ترامپ
ولودیمیر زلنسکی، که از ابتدای جنگ تصویری منسجم از خود بهعنوان رهبری مصمم در برابر تجاوز خارجی ارائه داده بودبه نظر میرسید که درکی نادرست از فلسفه سیاسی دونالد ترامپ دارد. اوکراینو بهطورکلی حامیان اروپایی آن اصرار داشتند که اتحاد با آمریکا یک رابطه ارزشی است که بر محور لیبرال دموکراسی استوار است. اما سیاست خارجی ترامپ هرگز بر مبنای ارزشها تعریف نشده بلکه همواره بر پایه معاملهگری (Transactionalism) بنا شده است.
ترامپ، سیاست خارجی را نه یک تعهد بلندمدت ایدئولوژیک بلکه مجموعهای از معاملات سود و زیان کوتاهمدت میبیند. برای اوکمک به اوکراین صرفا تا زمانی ارزش دارد که این کمکها مستقیما منافع شخصی یا سیاسی کوتاهمدت او و حامیانش را تأمین کند. این سادهلوحی در امیدواری به دریافت تسلیحات کلیدی مانند موشکهای استراتژیک دوربرد تاماهاوک (Tomahawk) به اوج خود رسید. تاماهاوکها با برد عملیاتی فراتر از ۱۵۰۰ کیلومتر، میتوانستند عمق دفاعی روسیه و زیرساختهای لجستیکی آن را بهشدت تهدید کنند و موازنه بازدارندگی را تغییر دهند. زلنسکی بارها بر ضرورت این تسلیحات تأکید کرد و ظاهرا بر اساس تماسها و وعدههایی که در پشتصحنه دریافت کرده بود انتظار داشت که این تجهیزات بهزودی ارسال شوند.
اما این امیدواری ناشی از یک خطای محاسباتی بنیادین بود، زلنسکی فراموش کرد که «اول آمریکا» در گفتمان ترامپ یعنی «فقط منافع آمریکا، حتی اگر به بهای تضعیف متحدین باشد.» در ذهن ترامپ حمایت بیقیدوشرط از اوکراین یک «بدهی» است که آمریکا را تضعیف کرده و متحدین اروپایی را تنبل ساخته است. او از این مسئله بهعنوان یک اهرم فشار علیه ناتو و اتحادیه اروپا استفاده میکند تا امتیازات بیشتری کسب کند.بنابراین، تعهدات شفاهی و حتی توافقات اولیه در واشنگتن در برابر اراده فردی مانند ترامپ که سیاست خارجی را ابزاری برای بازیهای داخلی خود میبیند هیچ ارزشی نداشت. اوکراین بهعنوان یک برگ برنده در دست ترامپ در بازی داخلی آمریکا عمل میکرد نه بهعنوان یک شریک استراتژیک در مقابله با یک قدرت متخاصم.
تله لابیها و مذاکرات محرمانه
شکست در دریافت تسلیحات حیاتی تنها نتیجه نفوذ سادهلوحانه بر سیاست خارجی معاملهگرانه نبود؛ این شکست محصول بازیهای پیچیده داخلی و مذاکرات پنهانی بود که زلنسکی از ماهیت آنها غافل بود. دو نیروی قدرتمند در این میان نقشآفرین بودند:
۱. نفوذ لابیهای سیاسی قدرتمند و نومحافظهکاران
جناح نومحافظهکاران (Neoconservatives) و برخی از جناحهای افراطیتر حزب جمهوریخواه هرچند در ظاهر خواهان سرنگونی پوتین هستند، اما در عمل رویکردی دوگانه در قبال اوکراین دارند. این گروهها از یکسو تضعیف روسیه را یک هدف استراتژیک میدانند، اما از سوی دیگر بهشدت نسبت به هزینههای مالی و خطر درگیری مستقیم با روسیه بدبین هستند.این لابیها بهویژه آنهایی که نگران خروج منابع مالی آمریکا از حوزههای موردعلاقه داخلی خود هستند از تعلیق
کمکها بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار بر دولت فعلی و همچنین تغییر اولویتهای سیاست خارجی استفاده میکنند. آنها میخواهند تضمین کنند که کمکهای نظامی بهگونهای هدایت شوند که بیشترین منفعت را برای صنایع دفاعی داخلی آمریکا داشته باشد، نه لزومابیشترین کارایی را برای
زلنسکی. در این میان، پافشاری ترامپ بر کاهش تعهدات بینالمللی این لابیها را جسورتر ساخت تا از تأخیر در ارسال تسلیحات استراتژیک دفاع کنند، با این توجیه که اوکراین باید«سختتر بجنگد» یا اینکه باید از درگیری مستقیم اجتناب شود.
۲. مذاکرات پنهانی با ولادیمیر پوتین، فریب استراتژیک
نکته محوری و شاید مهمتر، گزارشهایی است که حاکی از مذاکرات محرمانه و پنهانی است که دونالد ترامپ یا مشاوران نزدیک او با نمایندگان ولادیمیر پوتین در جریان بوده است. این مذاکرات، که اغلب در خارج از کانالهای دیپلماتیک رسمی صورت میگیرد، هدفش دستیابی بهنوعی «توافق بر سر تقسیم نفوذ» یا حداقل، یک آتشبس موقت است که به نفع ترامپ در انتخابات آتی تمام شود.در این سناریو تعلیق کمکها به زلنسکی نه یک «اشتباه» بلکه یک «ابزار مذاکره» بوده است. ترامپ با نگه داشتن اوکراین در معرض خطر اهرم فشار خود را بر کییف افزایش میدهد تا در نهایت زلنسکی را وادار به پذیرش شرایطی کند که مورد رضایت مسکو باشد (یا حداقل، شرایطی که ترامپ بتواند آن را بهعنوان یک «پیروزی دیپلماتیک» به مردم آمریکا معرفی کند.)وقتی وعده ارسال تاماهاوکها به تعلیق درآمد، مشخص شد که این وعده هرگز با نیت اجرا شدن داده نشده بود. این یک «فریب استراتژیک» بود تا زلنسکی را در مرحلهای حساس امیدوار نگه دارد و درعینحال، پوتین را برای مذاکره دعوت کند. نتیجه آن شد که زلنسکی در میانه نبرد بدون سلاحهای حیاتی باقی ماند و موقعیت اوکراین در مذاکرات احتمالی آینده بهشدت تضعیف شد. این نه یک شکست تاکتیکی، بلکه نتیجه پذیرش این فرض غلط
بود که یکمهره کوچک میتواند بر بازی بزرگتری که توسط بازیگران اصلی هدایت میشود
تأثیر بگذارد.تجربه تلخ ولودیمیر زلنسکی و دولت اوکراین در پرونده کمکهای نظامی آمریکا، بهویژه در سایه نفوذ ترامپ باید به سندی قطعی در آرشیو روابط بینالملل تبدیل شود. این سند گواهی است بر این واقعیت بیرحمانه، سیاست خارجی آمریکا بهویژه زمانی که توسط رهبری با رویکرد «معاملهگرایانه محض» هدایت میشود، هیچ تضمین واقعی برای شرکای خود قائل نیست.
هر کشوری در عرصه بینالمللی که خود را قربانی حفظ منافع استراتژیک آمریکا میداند و تمام بقای خود را بر دیوار اعتماد به وعدههای واشنگتن بنا میکند، چیزی جز
تباهی و شکست در اهداف استراتژیک در انتظارش نخواهد بود. تاماهاوکها هرگز نرسیدند، اما خنجری که از این بیاعتمادی و فریب استراتژیک نشئت گرفت، عمیقا در قلب امید اوکراین فرو رفت.
دکترای روابط بینالملل
جنگ اوکراین، این نزاع دنبالهدار در قلب اروپا، از روزهای نخستین با تعهدات واشنگتن به حمایت همهجانبه گرهخورده بود.
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، با اتکا به این حمایتها، توانست ماشین جنگی کشورش را در مواجهه با روسیه فعال نگه دارد. اما اکنون، در میانه مسیر این حمایتها تحتالشعاع تعلیقهای طولانیمدت و بازیهای پیچیده داخلی آمریکا قرار گرفته است. این روند ، نه تنها لجستیک نظامی اوکراین را مختل کرده، بلکه مهمتر از آن ضربهای مهلک بر اعتماد کییف به وعدههای متحدان غربی آن و در رأس آنها آمریکا وارد ساخته است. در این برهه حساس وضعیت اوکراین بیش از هر زمان دیگری به شکنندگی نزدیک شده است. خطوط مقدم نبرد در حال فرسایش هستند و ذخایر مهمات و سامانههای پدافندی رو به اتمام است.
در چنین شرایطی، نگاه زلنسکی و فرماندهان او به سمت واشنگتن دوخته شده بودجایی که انتظاررسیدن کمکهای حیاتی، بهویژه آن دسته از سامانههای استراتژیکی که میتوانست موازنه قوا را تغییر دهد به یک ضرورت بقا تبدیل شده بود. اما این انتظار درنهایت به انتظاری بیهوده تبدیل شد و این واقعیت تلخ نمایان گشت که در دنیای سیاست خارجی آمریکا، بهویژه در دوران نفوذ بازیگران غیرقابلپیشبینی مانند دونالد ترامپ، امید به کمکهای تضمینشده خود بزرگترین عامل سادهلوحی است.
اکنون همگان مشاهده میکنند که چگونه سادهباوری زلنسکی نسبت به ماهیت سیاست خارجی ترامپ و همچنین بازیهای پیچیده پشت پرده لابیها و مذاکرات محرمانه منجر به خنجری شد که اکنون بر پیکر استراتژی بقای اوکراین نشسته است.
سادهلوحی زلنسکی در برابر معاملهگری ترامپ
ولودیمیر زلنسکی، که از ابتدای جنگ تصویری منسجم از خود بهعنوان رهبری مصمم در برابر تجاوز خارجی ارائه داده بودبه نظر میرسید که درکی نادرست از فلسفه سیاسی دونالد ترامپ دارد. اوکراینو بهطورکلی حامیان اروپایی آن اصرار داشتند که اتحاد با آمریکا یک رابطه ارزشی است که بر محور لیبرال دموکراسی استوار است. اما سیاست خارجی ترامپ هرگز بر مبنای ارزشها تعریف نشده بلکه همواره بر پایه معاملهگری (Transactionalism) بنا شده است.
ترامپ، سیاست خارجی را نه یک تعهد بلندمدت ایدئولوژیک بلکه مجموعهای از معاملات سود و زیان کوتاهمدت میبیند. برای اوکمک به اوکراین صرفا تا زمانی ارزش دارد که این کمکها مستقیما منافع شخصی یا سیاسی کوتاهمدت او و حامیانش را تأمین کند. این سادهلوحی در امیدواری به دریافت تسلیحات کلیدی مانند موشکهای استراتژیک دوربرد تاماهاوک (Tomahawk) به اوج خود رسید. تاماهاوکها با برد عملیاتی فراتر از ۱۵۰۰ کیلومتر، میتوانستند عمق دفاعی روسیه و زیرساختهای لجستیکی آن را بهشدت تهدید کنند و موازنه بازدارندگی را تغییر دهند. زلنسکی بارها بر ضرورت این تسلیحات تأکید کرد و ظاهرا بر اساس تماسها و وعدههایی که در پشتصحنه دریافت کرده بود انتظار داشت که این تجهیزات بهزودی ارسال شوند.
اما این امیدواری ناشی از یک خطای محاسباتی بنیادین بود، زلنسکی فراموش کرد که «اول آمریکا» در گفتمان ترامپ یعنی «فقط منافع آمریکا، حتی اگر به بهای تضعیف متحدین باشد.» در ذهن ترامپ حمایت بیقیدوشرط از اوکراین یک «بدهی» است که آمریکا را تضعیف کرده و متحدین اروپایی را تنبل ساخته است. او از این مسئله بهعنوان یک اهرم فشار علیه ناتو و اتحادیه اروپا استفاده میکند تا امتیازات بیشتری کسب کند.بنابراین، تعهدات شفاهی و حتی توافقات اولیه در واشنگتن در برابر اراده فردی مانند ترامپ که سیاست خارجی را ابزاری برای بازیهای داخلی خود میبیند هیچ ارزشی نداشت. اوکراین بهعنوان یک برگ برنده در دست ترامپ در بازی داخلی آمریکا عمل میکرد نه بهعنوان یک شریک استراتژیک در مقابله با یک قدرت متخاصم.
تله لابیها و مذاکرات محرمانه
شکست در دریافت تسلیحات حیاتی تنها نتیجه نفوذ سادهلوحانه بر سیاست خارجی معاملهگرانه نبود؛ این شکست محصول بازیهای پیچیده داخلی و مذاکرات پنهانی بود که زلنسکی از ماهیت آنها غافل بود. دو نیروی قدرتمند در این میان نقشآفرین بودند:
۱. نفوذ لابیهای سیاسی قدرتمند و نومحافظهکاران
جناح نومحافظهکاران (Neoconservatives) و برخی از جناحهای افراطیتر حزب جمهوریخواه هرچند در ظاهر خواهان سرنگونی پوتین هستند، اما در عمل رویکردی دوگانه در قبال اوکراین دارند. این گروهها از یکسو تضعیف روسیه را یک هدف استراتژیک میدانند، اما از سوی دیگر بهشدت نسبت به هزینههای مالی و خطر درگیری مستقیم با روسیه بدبین هستند.این لابیها بهویژه آنهایی که نگران خروج منابع مالی آمریکا از حوزههای موردعلاقه داخلی خود هستند از تعلیق
کمکها بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار بر دولت فعلی و همچنین تغییر اولویتهای سیاست خارجی استفاده میکنند. آنها میخواهند تضمین کنند که کمکهای نظامی بهگونهای هدایت شوند که بیشترین منفعت را برای صنایع دفاعی داخلی آمریکا داشته باشد، نه لزومابیشترین کارایی را برای
زلنسکی. در این میان، پافشاری ترامپ بر کاهش تعهدات بینالمللی این لابیها را جسورتر ساخت تا از تأخیر در ارسال تسلیحات استراتژیک دفاع کنند، با این توجیه که اوکراین باید«سختتر بجنگد» یا اینکه باید از درگیری مستقیم اجتناب شود.
۲. مذاکرات پنهانی با ولادیمیر پوتین، فریب استراتژیک
نکته محوری و شاید مهمتر، گزارشهایی است که حاکی از مذاکرات محرمانه و پنهانی است که دونالد ترامپ یا مشاوران نزدیک او با نمایندگان ولادیمیر پوتین در جریان بوده است. این مذاکرات، که اغلب در خارج از کانالهای دیپلماتیک رسمی صورت میگیرد، هدفش دستیابی بهنوعی «توافق بر سر تقسیم نفوذ» یا حداقل، یک آتشبس موقت است که به نفع ترامپ در انتخابات آتی تمام شود.در این سناریو تعلیق کمکها به زلنسکی نه یک «اشتباه» بلکه یک «ابزار مذاکره» بوده است. ترامپ با نگه داشتن اوکراین در معرض خطر اهرم فشار خود را بر کییف افزایش میدهد تا در نهایت زلنسکی را وادار به پذیرش شرایطی کند که مورد رضایت مسکو باشد (یا حداقل، شرایطی که ترامپ بتواند آن را بهعنوان یک «پیروزی دیپلماتیک» به مردم آمریکا معرفی کند.)وقتی وعده ارسال تاماهاوکها به تعلیق درآمد، مشخص شد که این وعده هرگز با نیت اجرا شدن داده نشده بود. این یک «فریب استراتژیک» بود تا زلنسکی را در مرحلهای حساس امیدوار نگه دارد و درعینحال، پوتین را برای مذاکره دعوت کند. نتیجه آن شد که زلنسکی در میانه نبرد بدون سلاحهای حیاتی باقی ماند و موقعیت اوکراین در مذاکرات احتمالی آینده بهشدت تضعیف شد. این نه یک شکست تاکتیکی، بلکه نتیجه پذیرش این فرض غلط
بود که یکمهره کوچک میتواند بر بازی بزرگتری که توسط بازیگران اصلی هدایت میشود
تأثیر بگذارد.تجربه تلخ ولودیمیر زلنسکی و دولت اوکراین در پرونده کمکهای نظامی آمریکا، بهویژه در سایه نفوذ ترامپ باید به سندی قطعی در آرشیو روابط بینالملل تبدیل شود. این سند گواهی است بر این واقعیت بیرحمانه، سیاست خارجی آمریکا بهویژه زمانی که توسط رهبری با رویکرد «معاملهگرایانه محض» هدایت میشود، هیچ تضمین واقعی برای شرکای خود قائل نیست.
هر کشوری در عرصه بینالمللی که خود را قربانی حفظ منافع استراتژیک آمریکا میداند و تمام بقای خود را بر دیوار اعتماد به وعدههای واشنگتن بنا میکند، چیزی جز
تباهی و شکست در اهداف استراتژیک در انتظارش نخواهد بود. تاماهاوکها هرگز نرسیدند، اما خنجری که از این بیاعتمادی و فریب استراتژیک نشئت گرفت، عمیقا در قلب امید اوکراین فرو رفت.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
رژیم صهیونیستی با هدف قحطی کشاورزی غزه را ویران میکند
-
تسهیل ورود کمکهای غذایی به غزه یک ضرورت انسانی است
-
رونق تجارت با پاکستان
-
محرومیت مردم غزه از منابع غذایی
-
منطق ایجاب
-
شهدای مقاومت مسیر منطقه و جهان را تعیین کردهاند
-
دیپلماسی فرهنگی بخش جداییناپذیر وزارت خارجه است
-
احتیاطهای واجب در درمان اعتیاد
-
جلاد غزه در بنبست سیاسی
-
ترامپ و معمای ممدانی
-
شلیک تاماهاوک به قلب زلنسکی!



