حوزه‌های مشترک در صورت توافق هسته‌ای بررسی شد

مذاکرات در جست‌وجوی یک فصل مشترک

سجاد قیطاسی: تحلیلگر  مسائل ژئوپلیتیک 
با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ در آمریکا و پس از گمانه‌زنی‌های مختلف در مواجهه آن با برنامه هسته‌ای ایران (از جنگ تا مذاکره) این بازیگران سرانجام دیپلماسی و مذاکره را برای برون‌رفت انتخاب کردند و با آغاز مذاکرات  دکتر عراقچی،  وزیر خارجه ایران و ویتکاف، نماینده آمریکا در امور خاورمیانه  طرفین دور اول و دوم  را مثبت ارزیابی نموده و توافق نمودند مذاکرات خود را ادامه دهند.   
 با نگاهی به مذاکرات  و نفس آن باید گفت ، مذاکره فرآیندی است که بر پایه‌ تعامل میان منافع مختلف و در بسیاری از موارد متعارض شکل می‌گیرد. در این فرآیند، بازیگران به‌دنبال آن هستند که از طریق کنش جمعی، منافع فردی خود را تأمین کنند. در چنین چارچوبی، دستیابی به توافق مستلزم وجود یک حوزه‌ مشترک میان طرفین است که در ادبیات مذاکره از آن با عنوان «منطقه توافق احتمالی» یا زوپا Zone of Possible Agreement) (یاد می‌شود. زوپا ناحیه‌ای است که در آن منافع طرفین می‌تواند همپوشانی پیدا کند و امکان رسیدن به توافق را فراهم آورد. این ناحیه، نه ناحیه‌ بهترین گزینه‌ها، بلکه قلمرویی است که در آن هر یک از طرفین، در مقایسه با گزینه‌های دیگر، سود نسبی بیشتری از توافق حاصل می‌کنند. در حوزه روابط بین‌الملل، مفهوم زوپا به‌ویژه در منازعات پیچیده و چندوجهی، ازجمله پرونده هسته‌ای ایران، کاربرد تحلیلی بالایی دارد. مسئله‌ هسته‌ای ایران که بیش از دو دهه به یکی از مهم‌ترین مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نیز سیاست جهانی تبدیل شده، بستری غنی برای واکاوی نظری با ابزار زوپا فراهم می‌کند.
نقاط تلاقی و تعارض منافع ملی ما و آمریکا 
در این چارچوب، تحلیل مسئله‌ هسته‌ای ایران مستلزم بررسی نقاط تلاقی و تعارض منافع میان ایران و طرف‌های مقابل، به‌ویژه ایالات متحده آمریکا است. ایران از آغاز پرونده هسته‌ای تاکنون، همواره بر حق برخورداری از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود تأکید کرده و در مقابل، خواهان لغو تحریم‌ها، تضمین امنیت ملی و به رسمیت شناخته‌شدن جایگاه منطقه‌ای‌اش بوده است. در نقطه‌ مقابل، ایالات‌متحده و متحدان غربی‌اش، خواهان محدودسازی دائمی و شدید فعالیت‌های هسته‌ای ایران، شفافیت کامل در فعالیت‌ها و افزایش دامنه‌ بازرسی‌ها و کنترل قابلیت‌های گریز هسته‌ای تهران هستند. تقاطع این منافع متعارض، فضایی را پدید آورده که می‌تواند محل شکل‌گیری زوپا باشد، مشروط بر آن‌که طرفین حاضر باشند بخشی از اهداف حداکثری خود را تعدیل کرده و به منافع نسبی رضایت دهند.
 خطای بزرگ آمریکا  در خروج از برجام 
برجام (توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵) نقطه‌ای بود که در آن زوپا به‌صورت عملی محقق شد. در آن مقطع، هر دو طرف به این نتیجه رسیدند که هزینه‌های عدم توافق، به‌مراتب بیش از امتیازاتی است که باید در قالب توافق بدهند. ایران حاضر شد برنامه‌ هسته‌ای خود را محدود کند، سطح غنی‌سازی را کاهش دهد و دامنه‌ بازرسی‌ها را افزایش دهد. در مقابل، آمریکا و شرکایش نیز پذیرفتند بخشی از تحریم‌ها را لغو کرده و حق ایران برای برخورداری از فناوری صلح‌آمیز را به رسمیت بشناسند. اما خروج آمریکا از این توافق در سال ۲۰۱۸ و بازگشت تحریم‌ها، این زوپای بالفعل را نابود کرد و فضای بی‌اعتمادی شدیدی را رقم زد که بازسازی آن، حتی در دولت بعدی ایالات‌متحده نیز بسیار دشوار شد.
با روی کار آمدن دولت بایدن، نشانه‌هایی از تمایل به بازگشت به دیپلماسی در آمریکا دیده شد، اما تفاوت شرایط، ازجمله پیشرفت برنامه‌ هسته‌ای ایران، افزایش سطح غنی‌سازی و تجربه‌ بدعهدی آمریکا، باعث شد تا بازی بازسازی زوپا وارد مرحله‌ای پیچیده‌تر شود. نشست‌هایی  همچون دیدار اخیر عباس عراقچی و استیو ویتکاف در کشور عمان، بیانگر تلاش‌هایی است که در جهت آزمودن امکان احیای مجدد زوپا در چارچوبی جدید صورت گرفته است. هرچند این دیدارها به شکل مستقیم منجر به توافقی جدید نشده‌اند، اما نفس برگزاری آن‌ها، نشان‌دهنده‌ آن است که همچنان منافع مشترکی برای پرهیز از تنش بیشتر وجود دارد؛ منافعی که می‌تواند پایه‌ی زوپایی جدید باشد.
 لزوم توجه به منافع ملی 
در این شرایط، بازتعریف منافع و ارزیابی گزینه‌های جایگزین برای دو طرف، اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند. ایران با تداوم غنی‌سازی و توسعه‌ توانمندی‌های هسته‌ای، گزینه‌ای در اختیار دارد که می‌تواند سطح چانه‌زنی خود را افزایش دهد، اما درعین‌حال با فشارهای تحریمی، انسداد منابع مالی روبه‌روست. از سوی دیگر، آمریکا نیز باوجود بهره‌گیری از ابزار تحریم و فشار حداکثری، نتوانسته رفتار ایران را تغییر دهد و درعین‌حال، از خطر گریز هسته‌ای و حتی احتمال رویارویی نظامی نگران است. در چنین فضایی، گزینه‌ توافق، هرچند نابسنده و پرهزینه، نسبت به سایر گزینه‌ها از مزیت نسبی برخوردار است.
 زوپا در این مرحله، می‌تواند حول چند محور شکل گیرد:
 تعلیق مرحله‌ای تحریم‌ها در ازای کاهش سطح غنی‌سازی؛ پذیرش بازگشت‌پذیری اقدامات از سوی هر دو طرف؛ نظارت گسترده ولی نه مطلق از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی؛ و ایجاد مکانیسم‌های حل اختلاف که از تکرار سناریوی خروج یک‌جانبه جلوگیری کند. البته شکل‌گیری چنین زوپایی نیازمند آن است که هر دو طرف از رویکرد «همه‌یاهیچ» فاصله بگیرند و به گزینه‌های میانی تن دهند.
به‌عبارت‌دیگر، دستیابی به «بهترین گزینه» ممکن نیست، اما «گزینه‌ بهتر» نسبت به بن‌بست کامل یا تشدید تنش، همچنان در دسترس است.اما تحقق این منطقه توافق احتمالی، با موانع جدی روبه‌روست. مهم‌ترین مانع، بی‌اعتمادی ساختاری میان طرفین است. تجربه‌ خروج آمریکا از برجام، ایران را نسبت به ثبات هرگونه توافق بدبین کرده و در مقابل، پیشرفت برنامه‌ هسته‌ای ایران، قدرت مانور غرب را کاهش  و دغدغه های آن را تشدید نموده است. علاوه بر آن، فضای داخلی در هر دو کشور، پُر از عناصر بازدارنده است. در ایران، برخی نهادها و افراد  با حساسیت بالا به مسئله‌ عقب‌نشینی هسته‌ای می‌نگرند و در آمریکا نیز فشارهای کنگره، لابی‌های منطقه‌ای و رقابت‌های انتخاباتی، انعطاف دولت را محدود می‌کند.
 نقش بازیگران ثالث همچون رژیم اشغالگر قدس  نیز مزید بر علت شده و کار را برای شکل‌گیری توافق دشوار می‌سازد. تحولات منطقه‌ای ازجمله جنگ‌های نیابتی، وضعیت غزه و تنش‌های خلیج‌فارس نیز باعث شده‌اند که زوپا، حتی اگر به‌صورت نظری قابل‌تصور باشد، در عمل با ریسک‌های بالایی مواجه شود.
 روند مذاکرات را درک کنیم 
باوجود تمام این ملاحظات، مفهوم زوپا همچنان ابزاری مهم برای درک روند مذاکرات و تبیین چشم‌انداز توافق به‌شمار می‌آید. این مفهوم به ما یادآور می‌شود که هیچ منازعه‌ای، صرفاً با توسل به ابزارهای قهری و فشار قابل‌حل نیست و در بسیاری موارد، حتی در اوج تنش، می‌توان به نقاطی رسید که در آن، منافع طرفین به‌گونه‌ای همپوشانی پیدا می‌کند که امکان توافق، حتی ناپایدار و محدود، پدید می‌آید. نشست عراقچی و ویتکاف، فارغ از نتایج عملی، بیانگر آن است که طرفین هنوز گزینه‌ مذاکره را کاملاً کنار نگذاشته‌اند و این یعنی، نشانه‌ای از وجود زوپای بالقوه است؛ زوپایی که در صورت اراده‌ سیاسی، مدیریت فشار داخلی و میانجی‌گری هوشمندانه، می‌تواند از یک امکان نظری، به یک واقعیت سیاسی تبدیل شود. 
مذاکرات در جست‌وجوی یک فصل مشترک